Sunday, February 07, 2010

مصاحبه فرید شولیزاده با دکتر محمدتقی راشد محصل



هفته نامه امرداد

اسفند 1388 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی



 دکتر محمدتقی راشد محصل، اوستاشناس و استاد رشته‌ی فرهنگ و زبان‌های باستانی، عضو هیات علمی «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی»، عضو هیات علمی فرهنگستان زبان ایران(1360- 1351)، همکار غیر رسمی «فرهنگستان زبان و ادب فارسی»... ایشان با مراکز پژوهشی گوناگونی چون سازمان‌های تدوین دائرةالمعارف‌ها، بخش‌های پژوهشی دانشگاه‌ها و دفترهای نشریات دانشگاهی نیز همکاری داشته‌اند.

استاد محمدتقی راشد محصل، دوره‌ی دکترای خویش در رشته‌ی فرهنگ و زبان هاي باستاني را در سال 1350 آغاز و پايان‌نامه خود را تحت عنوان «بررسي سروش يشت» به راهنمايي «دكتر جمال رضايي» و مشاوره روانشاد «دكتر بهرام فره‌وشي» و «دكتر محسن ابوالقاسمي» انتخاب و در دي‌ماه 1352 ارائه كردند. پس از اخذ درجه‌ی دکترا به تشويق استاد «دكتر صادق كيا» به فرهنگستان زبان ايران پیوستند و از آن هنگام تاكنون به تدريس و پژوهش بر روی فرهنگ و زبان‌های باستانی مشغول‌اند.

لازم به یادآوری است که استاد از تيرماه 1355 تا شهريورماه 1358 به منظور تكميل آگاهي‌ها و آشنايي با زبان سنسكريت و آمادگي میدانی براي پژوهش فوق تخصصی در زمينه‌ي زبان‌های اوستا و پهلوي، از سوي فرهنگستان به دانشگاه «يوهانس گوتنبرگ» شهر «ماينتس» آلمان‌ اعزام شدند و در بخش زبان‌شناسي تطبيقي آن دانشگاه نزد اوستاشناس نامی «پروفسور هلموت هومباخ» و در کنار دستيار ايشان «ژان كلنز»، به پژوهش بر روی نسک‌های «اوستا» و «ودا» پرداختند. استاد در بخش هندشناسي نزد «پروفسور بودروس» سنسكريت خواندند و در دو سال آخر اقامت خویش در آلمان، همزمان هفته‌اي يك روز در برخي از كلاس‌هاي «پروفسور امريك» در «هامبورگ» و «پروفسور مكنزي» در «گوتينگن» شركت مي‌كردند...

تاکنون از استاد نزدیک به شصت مقاله‌ی پژوهشی در نشریات گوناگون به چاپ رسیده است. استاد آثار متعددی هم در حوزه‌ی زبان و فرهنگ ایران دارند از جمله کتاب‌های ایشان می‌توان به:
«واژه‌هاي گويشي درنوشته‌هاي ابوريحان بيروني»، «درآمدي بر دستور زبان اوستايي»، «گزيده هاي زاداسپرم»(:وزيدگي هاي زاداسپرم)، «نجات بخشي در اديان»، «زند بهمن يسن»، «اوستا ستايش نامه پاكي و راستي» و «دينكرد هفتم» اشاره کرد. آثاری چون «راهنماي زبان سنسكريت»، «فرهنگ فارسي‌ميانه ـ فارسي‌نو» و «ابدال در زبان عربي» از دیگر آثار استاد هستند که در آینده به چاپ خواهند ‌رسید. 

ایشان در سمت استاد ارشد رشته‌ی فرهنگ و زبان‌های باستانی، تاکنون 30 پايان‌نامه تحصيلي در مقطع كارشناسي ارشد و دكترا را راهنمايي و سرپرستي كرده‌اند. دکتر محمد تقی راشد محصل ساعتی در دفتر کارشان واقع در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پذیرای ما بودند. در بخشی از این نشست پیرامون پیشامدهای چندماه گذشته و دو مصاحبه‌ی روزنامه‌ی «اعتماد» با آقای «پرویز رجبی» (:12آبان‌ماه و 20دی‌ماه)؛ با استاد به گفت‌وگو نشستیم.

پرسش: استاد گرامی، نخست در آغاز سخن سپاس‌گذاری می‌کنم از بابت آنکه پذیرای ما شدید و هفته‌نامه‌ی «امرداد» را شایسته‌ی گفت‌وگو دانستید. 
پرسش نخست من پیرامون پیشامد‌های چندماه گذشته است، آقای دکتر آیا در اصالت گات‌های زرتشت تردید وجود دارد؟

پاسخ: ببینید ما در پژوهش‌های ایران باستان تقسیماتی داریم و چنان‌که میدانید بیشتر کارهای من بر روی متون است و در حوزه‌ی تاریخ وارد نمی‌شوم به همین دلیل ترجیح می‌دهم درباره‌ی فرمان کوروش و جایگاه تاریخی آن اظهار نظری نکنم.
اما پرسش شما پیرامون گاتها؛ آنچه ما با تکیه بر یادگار نوشته‌های بجای مانده از روزگار باستان می‌توانیم بگوییم این است که قسمتی از اوستا که بی‌شک دست نخورده و اصیل باقی مانده گاتها است.
سبب دست‌نخورده بودن آن هم این است که روحانیون زرتشتی در درازای تاریخ بر این باور استوار بوده‌اند که گاتها وحی و کلام منزل است و باید این کلام را همان‌گونه که بر زبان پیامبر جاری شده، محفوظ داشت.
از همین رواست که هر نسلی کوشیده است تا با دقت و وسواس بسیار، این تعلیمات را همان‌گونه که از پیامبر نقل شده، آن را به نسل بعد از خود انتقال دهد و این مساله جنبه‌ی عمومی داشته است.
اما دیگر بخش‌های اوستا پس از زرتشت و در درازای تاریخ به وجود آمده است و کلام منزل قلمداد نمی‌شده. علم فیلولوژی و شواهد دانش زبان‌شناسی هم گواهی می‌دهد، متن گاتها بکر و دست نخورده است. باید بگویم که اوستاشناسان بزرگ جهان تردیدی در اصالت این سرودهای کهن ندارند.

پرسش: آقای دکتر آیا امکان داشته است کسی در روزگار اوستای جوان‌تر و یا در سده‌های اخیر چنین سروده‌هایی را نوشته یا گفته باشد؟

پاسخ: خیر، چنین چیزی از لحاظ دانش زبان‌شناسی غیرممکن است. به‌ سبب دیرینگی زبان گاتها و خاموش بودن این زبان در طی هزاره‌های گذشته، این کار در همان روزگار اوستای جوان‌تر هم امکان پذیر نبوده چه رسد به سده‌های اخیر...
با توجه به توانایی که امروزه دانش زبان‌شناسی در اختیار ما گذارده است، کوچکترین دست‌اندازی در یک متن کهن را به سادگی می‌توان شناخت، این پندار هم که فردی یا گروهی متنی به‌نام گاتها را در دوره‌های بعد بوجود آورده و به فردی بنام زرتشت منسوب کرده‌اند، از لحاظ علمی پایه و اساسی ندارد.

پرسش: استاد از چه راه‌هایی می‌توان سراینده گاتها را شناخت؟

پاسخ: دو راه برای شناخت سراینده‌ی این سرودها وجود دارد. نخستین راه نگاه متکی بر ایمان دینی است؛ پیروان دین زرتشتی در سراسر جهان ایمان دارند که این سرودها وحی منزل و گفت اورمزدی به زرتشت است و پیامبر پس از همپرسگی با اهورامزدا، این تعلیمات را به مردمان آموزش داده است. از همپرسگی با اهورامزدا حاصل آمده.
دیدگاه دوم، نگاه علمی متکی بر مستندات دانش اوستاشناسی است. اوستاشناسان بزرگ جهان متفق القول بر این باورند که سروده های گاتها، سخنانی است که بر لبان زرتشت جاری شده است.
ببینید، گاتها کتابی است که مطالب را بسیار فشرده و خلاصه بیان کرده است. زبان گاتها، زبان اشاره و کنایه و استعاره است و این زبان به آن روشنی که برخی انتظار دارند به مسائل نمی‌پردازد.
این وضوح را بیشتر در تفسیرهای زند می‌توان یافت. در این تفسیرها واژگان گاتها معنی و تفسیر شده است. این تفسیرها بوسیله‌ی دانشمندان بزرگ دینی نوشته شده و نکته‌ی بسیار مهم این‌که مفسرین حتا ذره‌ای در اصالت این سرودها شک نداشته‌اند. اما اگر خواسته باشیم به خود متن گاتها تکیه کنیم باید به اشارات اول شخص و سوم شخص و اشاره‌های استعاری درون این سرودها توجه کنیم. زیرا سخن گاتها فراتر از مسایل فردی است. زرتشت در این سرودها به‌گونه‌ی اول شخص و سوم شخص در حال پرسش از اهورامزدا است و همواره واژه‌ی «تت‌توا پرسا» به معنی «از تو می‌پرسم»(مانند هات44بند12) در کلامش جاریست.
کلام گاتها را به کلام حافظ می‌توان تشبیه کرد، هرکس به‌قدر فهم خویش، حافظ را به یک گونه شناخته است. گروهی سطحی و عامیانه، و گروهی عرفانی و رازپژوهانه. سرودهای گاتها نیز چنین است و هرکس به قدر فهم دانش خویش موفق به درک و شناخت شخصیت و آموزه‌های پیامبر شده است.

پرسش: آقای دکتر این دو دیدگاه سنت دینی و دانش زبان‌شناسی که پیرامون شناخت سراینده‌ی گاتها که از آنها نام بردید، به‌شکلی در واکاوی درون‌مایه‌ی گاتها نیز دیده می‌شود. برخی مفاهیم پیام زرتشت را از رهگذر تاریخچه سنت دین زرتشتی و حتی گفتمان هایی چون حکمت خسروانی و فلسفه اشراق مینگرند و برخی از دریچه دانش اوستاشناسی و زبان شناسی، 
پرسش من این است، برای شناخت پیام زرتشت کدام یک درست تر است؟ باورهای مستتر در سنت زرتشتی یا دانش اوستاشناسی؟ یا هر دو؟

پاسخ: تا حدود زیادی هر دو، حتی چنان‌که خودتان نام بردید یاری جستن از حکمت و فلسفه در شناخت روح شرقی گاتها موثر خواهد بود. برداشت عرفانی از گاهان در سنت دینی و نزد مفسران اوستا می‌تواند حامل این پیام باشد که درون‌مایه‌ی گاتها روحی عرفانی آمیخته با حکمت دارد. البته این نگاه تنها کافی نیست، ابزار اصلی شناخت گاتها، هنوز دانش زبان‌شناسی است.

پرسش: اینکه در عصرحاضر دانش زبان‌شناسی نقشی محوری در رهیافت به شناخت گاتها داشته، شکی نیست؛ اما تنها تکیه‌ی خشک و صرف بر این دیدگاه، می‌تواند در نهایت به یکی از نظریات «ژان كلنز» منتهی شود. 
چنان‌که «کلنز» در یکی از پژوهش‌هایش اساس کار خویش را بر نفی شخصیت تاریخی زرتشت قرار ‌داده است و همین نظر دستمایه‌ی پیشامدهای چند ماه گذشته می‌شود،‌ شما این روی سخن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پاسخ: من با این مساله موافق نیستم. از آغاز نگارش نسک‌های اوستا، یادآوری شده که گاتها متعلق به زرتشت است پس بنابر این ما باید یک دلیل قاطع داشته باشیم که بگوییم نه این‌چنین نیست!
ببینید اروپایی‌ها بر مبنای نگاه مادی‌گرایی که دارند، برداشت‌های خودشان را جهان شرق دارند. ایشان با تکیه بر این نگاه نتایجی را می‌گیرند که بیشتر مورد پسند خودشان است.
چرا پیشوایان زرتشتی سایر بخش‌های اوستا را به زرتشت منتسب نکردند؟ آنها از همان روزگار نوشتن اوستا، گاتها را از آن زرتشت می‌دانستند. حال پژوهشگران هریک ممکن است بر اساس باورها و برداشت‌های خودشان نظری داشته باشند. که البته بعنوان یک نظر پژوهشی محترم است. اگر اوستاشناسانی چون «کلنز» نگاهی آیینی به روح این سرودها دارند، در مقابل افرادی چون «هومباخ» نگاهی عرفانی و اخلاقی به این آموزه‌ها داشته‌اند.


پرسش: آقای دکتر راشد محصل شما بعنوان کسی که عمری را به پژوهش بر روی اوستا و فرهنگ ایران باستان گذرانده، عملکرد دین زرتشتی را در درازای تاریخ، چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا این دین موفق شده است که رسالت خودش را به انجام رساند؟

پاسخ: زرتشت دستکم در روزگاری که زندگی می‌کرد تحولی بزرگ در جامعه هم عصر خودش به وجود آورد و با تعلیمات خویش یک جهش بزرگ فکری پدید آورد. راستی، درستی، پرهیز از خشونت، دوری جستن از دروغ، توجه به پروردگار و... سخنان زرتشت چون اخلاقی و انسانی است؛ پسندیده است. من کتابی دارم با نام «اوستا، ستایش‌نامه راستی و پاکی» که توسط دفتر پژوهشهاي فرهنگي به چاپ رسید، من این مسایل را در آن کتاب گفته‌ام.






No comments:

Post a Comment

The Sound of Silence آوای سکوت

Hello darkness, my old friend   سلام تاریکی دوست قدیمی من I've come to talk with you again آمده ام تا دگربار با تو سخن بگویم Because a v...