Thursday, March 17, 2011

رهیافتی به مفهوم پاکیزگی در فرهنگ‌ زرتشتی

ماهنامه فروهر، فروردین۱۳۹۰  شماره443

پژوهش، گردآوری و نگارش: فرید شولیزاده

در جهانی که ما امروزه در آن زندگی می‌کنیم، بهداشت و سلامتی بعنوان یکی از بنیادی‌ترین ارکان هستیِ بشریت پذیرفته و در فرهنگ جوامع مختلف نهادینه شده است. مساله‌ی بهداشت و سلامتی انسان‌ها در چهارگوشه‌ی گیتی چنان مهم است که «سازمان‌ملل‌متحد» گسترش سلامتی و بهبود میانگین بهداشت و تغذیه فردی و جمعی جوامع بشری را در شمار اصلی‌ترین آرمان‌های خود می‌شمارد. چه، تداوم حیات نوع‌بشر در گرو این رکن مهم، یعنی سلامتی وجود اوست. شاید به سختی بتوان مردمان بافرهنگی را در جهان امروز پیدا کرد که منکر بایستگی مساله‌ی بهداشت و سلامتی در زندگانی بشر باشند. بهداشت، پیشگیری و درمان بیماری‌ها، مبارزه با عوامل بیماری‌زا همگی مواردی هستند که پیوستگی زندگی نوع بشر بر روی این کره‌ی خاکی با آنها پیوندی ناگسستنی خورده است.

نگارنده به‌یاد ندارد که هیچ‌گاه شنیده باشد در جهان امروز پزشکی را به‌واسطه‌ی توصیه‌های پیشگیرانه پیرامون پاکیزگی و رعایت بهداشت فردی و جمعی، و دعوت عامه مردم به حفظ پاکیزگی، سرزنش و شماتت کرده باشند. برعکس، فرهنگ پویای بشری در این عصر فن‌آوری می‌کوشد تا آگاهی‌های یکایک واحدهای انسانی پیرامون بهداشت و پاکیزی فردی و جمعی را فزونی بخشد. تا همین صد سال پیش، اندیشیدن به مفاهیمی چون بهداشت فردی و پاکیزه نگهداشتن محیط‌زیست و نیالودن آن، برای بخشی از مردمان گیتی سخنانی نامفهوم بود.
آنچه را هازمان بشری در زمینه بهداشت و سلامت به گونه‌ای منسجم در عصر حاضر پیشه‌ی خود ساخته، میراث مسیری پلکانی از چندهزارسال پیش تا امروز و کوشندگی در راه آزمودن و فراگرفتن و  یافتن راهکارهایی برای ماناسازی سلامتی در حوزه های مختلف تمدنی بوده. پزشکی و درمان در ایران باستان نیز پاره ای از این تاریخ پرتکاپوی سلامت گستری است. ایرانیان باستان به‌نیکی دریافته بودند که میان سلامتی انسان و پاکیزگی محیط‌زیست پیوندی ناگسستنی وجود دارد. تا آنجاکه در اوستا، پاکی تن و روان انسان باهم طلب می‌شود.(1در فرهنگ‌زرتشتی، خویشکاری هر بهدین است که از آلودن «چهار آخشیج»(:عناصر اهوراآفریده‌ی آب، هوا، خاک، آتش) که بن‌پایه‌های جهان مادی و محیط‌زیست در باور ایرانیان باستان هستند، بپرهیزد. این سخنی است که در میان هازمان(:جامعه) بشری امروز بعنوان یک اصل فراگیر پذیرفته شده و برای پاکیزه نگه‌داشتن محیط‌زیست، کوشش‌های بسیاری صورت پذیرفته است.

در دین زرتشتی مرگ، بیماری و عوامل بیماری‌زا، ریمنی(:کثیفی و ناپاکی) از جمله جلوه های انگره مینو و مظاهر نسبی بدی در عرصه‌ی زندگی بشر شمرده می‌شوند. عوامل ویران ساز و کاهنده‌ای که هستی و حیات نوع بشر در این سیاره‌ی خاکی را تهدید می‌کنند و باید با آنها مبارزه برخاست. آرمان پیشوایان زرتشتی در وضع احکام بهداشتی را میتوان کوششی در این راستا دانست.

مفهوم «پاکی» و «زلالی» در زبان اوستایی، به‌صورت واژه‌ی «یئوژدائو»(2) (:yaozdaw) بیان شده است. این واژه‌ی مرکب برای نخستین‌بار در «اوستا»، در هات45بند8 «گات‌ها» آمده و پس از آن در اوستای متأخر به‌عنوان مبنای تفسیری، مورد استناد گسترده قرار گرفته است. به‌شکلی که می‌توان گفت شاه‌کلید تفسیر مساله‌ی پاکیزگی در اوستا، به‌ویژه بخش «وندیداد»، همین واژه است. در «هات48بند5» می‌خوانیم:

یَئوژدائو مَشیاای اَای پی زانتم وَهیشتا

پاکیزگی از برای مردم از هنگام زایش بهترین است.(3)

واژه‌ی «یئوژدائو» خود از مدخل اوستایی «یَئوُژدائیتی» و «یئوُژداتَر»(:yaozdatar) به‌معنی «پاک‌ساز»، «زداینده» و «پاک‌کننده» است.(4
«جهانگیر اُشیدری» پیرامون مدخل اوستایی «یئوُژداتَر» می‌نویسد: در اوستا پاکیزگی بدن «یورژداترَ» از کارهای نیک شمرده شده و آن را یکی از لوازم زندگی بشر و نشان تمدن و تربیت دانسته. این پاکیزگی باید در همه‌ی اُمور باشد.(5)

«ایرج‌ جهانگیر تاراپوروالا»، پیرامون واژه‌ی «یئوژدائو» در ترجمان خویش از گات‌ها می‌نویسد: این واژه؛ واژه‌ای است مرکب که از دو جزءِ «یئوژ»(:yaoz) به‌معنی پاک و «دائو»(:daw) به‌معنی دادن و تسلیم شدن، تشکیل شده است. معنی این دو بخش روی هم پاکیزگی، پاکی و پارسایی است. حتی به عبارتی با نگاه به زبان سانسکریت می‌توان معنی آن را جان نثاری در راه پاکی نیز دانست.
«کریستین بارتولومه» در واژه‌نامه‌ اوستایی خویش، یکی از معانی واژه‌ی «یئوژدائو» را «کامل ساختن»(:در بُعد جسم و روح) گرفته است.

از نگاه ساختمان زبانی؛ پاره‌ی نخست واژه‌ی «یئوژداو» یعنی «یَئوژ» یا «یَئوش» با واژه‌ی سانسکریتی «yos» هم‌ریشه بوده و با واژه‌ی لاتین«jus» نیز از نظر مفهومی مترادف می‌باشد.
در «هات44بند9» گات‌ها، پاره‌ی نخست یعنی «یَئوژ» با پسوند «دانِ» ذکر شده و بصورت واژه‌ی «یئوژدانِ» بیان می‌شود. واژه‌ی «یئوژدانِ» را در این بند گات‌ها، «پورداوود» به‌معنی «درست کردن»، «رسا ساختن»، «پاک کردن»، «از آلودگی بدر آوردن» و «از آلایش گناه پرداخته کردن» گرفته است(6)؛ «فیروز آذرگشسب» آن را «به پاکی نثار کردن» و خود را وقف پاکی و پارسایی کردن می‌داند.(7)

یادکرد از مساله‌ی پاکی درون و برون مردمان در آموزه‌های زرتشت، و بایسته شمردن آن برای زندگی مردمان از گاه تولد تا هنگامه‌ی مرگ، گویای ارزش و جایگاه والایی است که وی برای پاکی و پاکیزگی قائل بوده است. چنان‌که در ادامه خواهیم دید، دینورزان زرتشتی این پاره از سخنان زرتشت در گات‌ها (:هات48بند5) را چونان بذری در گستره‌ی اوستا پراکنده‌اند.
چنان‌که برای نمونه این سطر از هات48بند5 گات‌ها(:یَئوژدائو مَشیاای اَای پی زانتم وَهیشتا) عینا" در بخشی از فرگرد5بند21 وندیداد تکرار می‌شود:
«این بهتر. این زیباتر. چون. تو. به درستی. گفتی. او را. با این. گفتار. رامش داد. اهورامزدایِ. اَشو. اشوزرتشت را. پاکی برای مردم پس از زایش، بهترین است. آن پاکی ای زرتشت که دین مزدیسنی [است] که مردمان هستی خود را با [آن] پاک می‌کنند: با اندیشه‌های نیک، با گفته‌های نیک و با کرده‌های نیک.»(8)
در این بند از «وندیداد»، سخن از تطابُق درون و برون انسان با پاکی اشا و تعمید وجود او با آموزهای مزدیسنی است. آموزه‌هایی که بنابر باور نویسندگان اوستا، درون را پاک و زلال و برون را تمیز و پاکیزه می‌گرداند.

این سطر از هات48بند5 گات‌ها، عینا"در فرگرد10بند18 وندیداد نیز آمده است. مقصود نویسنده‌ی آن بند، و بند پس از آن یعنی «فرگرد10بند19» است؛ تشویق توأم مردمان به پاکی درون(:بند19) و پاکیزگی برون(:بند18) است. وی نخست آموزه این سطر از گات‌ها در باب پاکی وجود انسان را پی‌نوشت خود بر «برشنوم»(:شیوه‌ای از شستشوی آئینی) قرار داده است. اما در پی نوشتارهای همین بند(:بند18)، در بند بعدی(:بند19) به روشنی سخن از پالودن نفس و ذات درونی خویشتن خویش را پیش می‌کشد:
«دئنا(9) را به درستی باید تطهیر کرد(:پالود)، چه ایدون از آن <عمل پاک کردن> هست پاکی و تقدس، برای اینکه در جهان اَستومند، دئنای خود را، به درستی، که دئنای خویش را باید پاک کرد با: اندیشه‌ی نیک و با گفته‌های نیک و با کرده‌های نیک.»(10)

برخی خاورشناسان مانند «جیمز دارمستتر» با مقدم قرار دادن اوستای متأخر، واژه‌ی «یئوژدائو» را تنها به مفهوم تطهیر و پالودن جسم گرفته‌اند. همراه شدن واژه‌ی «یئوژدائو» در کنار واژه «آرمئیتی»، اشاره به پاکی و آرامش تن و روان به‌طور توأم(:اَشویی تن و اَشویی روان) دارد.(11)
در جهان‌بینی‌ زرتشتی، انسان پارسا باید در پی پاکی و آرامش ضمیر و ظاهر با هم باشند.
«فیروزآذرگشسب» در باب آموزه‌ی پاکی و پاکیزگی در این بند(:48/5)، می نویسد: «در سطر سوم این بند راجع به مساله‌ی پاکیزگی و پرهیزگاری است، می‌فرماید بهترین بخشش خداوندی برای انسان از زمان تولد همین پارسایی است. هرگاه انسان مراعات بهداشت را که همان رعایت اصول پاکیزگی و پرهیزگاری می‌باشد، بنماید هیچ‌گاه گرفتار بیماری و درد و رنج نخواهد شد. منظور از پاکی، تنها پاک نگهداشتن تن و پوشاک نیست، بلکه باید از آلوده ساختن آب و هوا و خاک و آتش نیز پرهیز نمود، زیرا امروز ثابت شده است که بیشتر بیماری‌های بشر در اثر آلودگی هوا و آب بروز می‌نماید. پس هرگاه شخص از زمان کودکی به اصول پاکیزگی و رعایت بهداشت خو کند در بزرگی نیز از این اصول پیروی خواهد کرد و این خود بزرگترین بخشش خداوندی است. هرگاه اصول بهداشت به‌طور کامل رعایت شود و محیط زیست از هرگونه آلودگی پاک گردد بر طول عمر و سلامت بشر بطور قطع افزوده خواهد گشت.»(12)

این نگرش تفسیری «فیروز آذرگشسب» از این جهت میتواند قابل تأمل باشد که این سخنان از سوی خرد جمعی بشر بعنوان اصول و حقایق بنیادین پذیرفته شده است. زیرا تأمین سلامت یک جامعه، مرهون بهداشت آن هازمان است و این امر بسیار مهم، هم باید به ‌صورت فردی و هم به ‌صورت جمعی رعایت شود.
در بهداشت فردی، هرکس بایسته های بهداشتی و فرهنگ سلامتی را که فراگرفته، رعایت می‏کند. برای نمونه هرکس باید خود بهداشت اعضای بدن خویشتن، چون دست و صورت، دهان و دندان، چشم و... را رعایت کند تا سالم و تندرست بماند. در بُعد بهداشت جمعی، همه باید مقرّرات بهداشتی و دستورات پاکیزگی عمومی را رعایت کنند؛ مانند خودداری از آلوده کردن آب و هوا و بطور کلی محیط‌ زیست که در آموزه‌های بهداشتی اَوستا، به‌صورت پرهیز از آلودن چهار آخشیج نمود پیدا می‌کند؛ و نیز لزوم رعایت نکات بهداشتی در مواقع شیوع بیماری‏های واگیردار و...

«جیوانجی‌جمشیدجی‌مُدی» دراین‌باره می‌نویسد: «قاطع‌ترین روش مبارزه با انتشار بیماری‌ها، تجهیز و نگهداری افراد سالم در برابر یورش بیماری‌هاست که به وسیله‌ی آگاه کردن مردم از قوانین بهداشتی و تشویق آنها به رعایت موازین بهداشتی چون دقت و کوشش در پاکی بدن، خوراک و پیرامون میسر می‌شود. در ایران‌باستان هنگامی که بیماری‌های پُرمرگ چون طاعون، وبا و آبله جایی را فرا می‌گرفت، مردم به تبعیت از آموزه‌های بهداشتی آیین خویش، اغلب در انزوا(قرنطینه) می‌زیستند. جامه‌ی سپید(13) می‌پوشیدند، دستکش سپید به‌دست می‌داشتند و با یکدیگر کم تماس می‌گرفتند. حتی افراد یک خانواده، هرکدام در بستری جدا می‌خوابیدند و از ظرفی جداگانه خوراک می‌خوردند و می‌آشامیدند(14)، گیاهان ضدعفونی کننده و صمغ‌های خوشبو و نافع بر آتش می‌نهادند. مغان تمام این مراقبت‌های بهداشتی را در قالب کتاب «وندیداد» گردآوری کرده‌اند. اگر بخواهیم پیام کتاب «وندیداد» را در یک جمله‌ی کوتاه بیان کنیم، باید گفت: پاکیزگی فردی و جمعی، موهبتی اهورایی است.»(15)

ممکن است که ما انسان‌ها به‌صورت انفرادی برای حفظ تندرستی خود، موازین بهداشتی را رعایت کنیم، ولی اگر بایستگی به حفظ بهداشت عمومی نداشته باشیم و در این میان کسانی خودخواهانه محیط زندگی عموم را آلوده سازند، سلامت همه انسان ها به خطر خواهد افتاد. در این زمینه یعنی پاسداشت بهداشت همگانی، راهکارها و آموزه هایی در اوستا و نویسه های پهلوی وجود دارد که اگرچه در دایره آگاهی و باورهای روزگار تدوین و نگارش این آثار است، اما گویای کوشندگی زرتشتیان در درازای تاریخ پیرامون حفظ بهداشت فردی و جمعی است.
«هرودت» در کتاب نخست از مجموع تواریخ خویش(:کلی‌یو) و «استرابو» در کتاب «جغرافیا» هر دو نقل می‌کنند که پارسیان هرگز در آب کثافت(:ریمنی= مُردار، آب‌دهان، زباله، پیشاب و...) نمی‌ریزند و خود و یا چیزی را در آب‌روان نمی‌شویند. چنان‌که آب‌روان در نزد آنان حرمت بسیار داشته و از آلوده کردن آن به هر ترتیبی که شده امتناع می‌ورزیدند و در پاسداشت و پاکی آن می‌کوشیدند.
در باور زرتشتیان، آب از سرچشمه‌های زندگی شمرده میشد و آلوده کردن آن به پلیدی، ممنوع و از کارهای نابایسته بوده است. این سختگیری‌ها بی‌دلیل نبوده، زیرا آب آشامیدنی شیرین و پاکیزه، با حیات سالم انسان‌ها پیوندی ناگسستنی دارد.(16
باید دانست که گستره‌ی بزرگی از منابع آبی کره‌ی زمین، به‌سبب شوری غیرقابل آشامیدن هستند. از همین رو بشر منابع آب شیرین قابل آشامیدن بسیار محدودی در اختیار داد. منابعی که نگهداری از آنها با حیات بشر بر روی این کره‌ی خاکی، پیوندی مستقیم دارد.
مُردار یکی از بزرگترین عوامل آلوده کننده‌ی این منایع آب آشامیدنی شیرین است. در نویسه های زرتشتی بهره‌ جستن از آبی که در آن مُردار باشد(خواه در حال حرکت و یا سکون) مجاز شمرده نشده است. در بیشتر نسک‌های پهلوی چون «شایست‌ناشایست» سخن از کرفه‌کاری و ثواب بزرگی است که در پاک کردن آب‌روان و آب‌چاه(:آب‌ آشامیدنی شیرین) از لوث کثیفی مردار وجود دارد. پس از بیرون آوردن «نسا»(:مُردار) هم چنان‌که در «شایست‌نشایست» و «روایات دستورداراب‌هرمزدیار» آمده است، می‌بایست چند ساعتی را درنگ می‌کردند، سپس آب بر می‌داشتند. در فرگرد6بندهای26و27و28و... وندیداد راهکارهایی ارائه می‌شود که چگونه پس از بیرون آوردن نسا از چاه آب یا چشمه یا آب روان، آب را پاک و برای مصارف عمومی از آن بهره گیرند.

در همین راستا، «جمشید کاووس‌ جی‌ کاتراک» می نویسد: گفته‌ی اخلاقی معروف «پاكيزگی، نزديك‌ترين راه رسيدن به خداست» را ايرانيان‌باستان به بهترين وجهی عمل می‌كردند. نظافت و پاكيزگی برای هركس، از ابتدای کودکی، جزو مهمترين وظيفه بود. به مساله‌ی «عقل‌سالم در بدن‌سالم است» اهميت فوق‌العاده داده می‌شد. ايرانيان‌باستان در پاك نگهداشتن آب و باد و خاك و آتش، کوششی وافر داشتند و می‌كوشيدند كه با پاك نگهداشتن محيط اطراف خويش، سبب پراكنده ‌شدن ميكروب و سرايت امراض به ديگران نشوند. در كتاب «ونديداد»، درباره دوری از امراض واگيردار و خويشتن را دور نگهداشتن از كثافات دستورات اكيد آمده‌است. در روزگار كنونی با پيشرفت‌هایی كه در بهداشت شده است، ارزشمندی این مندرجات درباره جلوگيری از امراض و آگاهی دادن درباره سرايت آن توسط ميكروب به ديگران بیشتر مشخص می‌شود.»(17)

نوشته های دینی زرتشتی، آب را اصلی‌ترین ابزار پاکیزگی و زدودن آلودگی‌ها میشمرند. چه، هر بهدین بايد در پاكی‌ تن خود بكوشد، از آلودگی‌ها بپرهيزد و هنگام آلوده شدن، خود را با آب پاك بشويد(18
در فرهنگ زرتشتی بايد با آب پاك، شستشو كرد؛ آبی كه رنگ و بو و مزه آن برنگشته و به چيزی آلوده نباشد. شایسته است که هنگام برخاستن از خواب و پیش و پس از خوراك خوردن، دست و روی و دهان خود را بشويند. پيش از کشتی نو کردن و نیایش و هنگام ورود به مکان های پاک چون آتش ورهرام و نیایشگاه، بخش هایی از تن که در معرض هوا بوده است را با آب بشویند. فردوسی نیز به این آداب اشاره دارد:

گرانمایه شبگیر برخاستی
ز بهر پرستش بیاراستی

سر و تن بشستی نهفته بباغ
پرستنده با وی نبودی چراغ

در کنار آب، یکی از بزرگترین عواملی که ادامه زندگانی آدمی و سایر موجودات زنده در گروی وجود آن است، هواست. هوا مانند آب و خوراک، بلکه در تداوم حیات مقدم بر آن‏هاست. بقول سعدی: هر نفسی که فرو می رود ممد حیاتست و چون بر می آبد مفرح ذات! حال اگر این عامل مهم و حیاتی به مواد مضر آلوده شود، انسان مجبور است در هربار تنفس، مقداری مواد مضر و مسموم ‌کننده به درون ریه‏ ها فرستاده و از این راه در معرض خطر اثرات نامطلوب و گاه کشنده آنها قرار گیرد. در این میان یکی از راه‌هایی که انسان با دست خود این عامل تداوم حیات را آلوده و به وجود خویش صدمه وارد می‌کند، استعمال دخانیات است.(19)

آرمان‌شهر مزدیسنا و پاکیزگی
Idealism یکی از ویژگی های مشترک بیشتر ادیان، کمال گرایی 

و کوشش برای رسیدن به یک کمال مطلوب و آرمان شهر است. آرمان شهر در زبان اوستایی به گونه واژه مرکب «ونگهِئوش‌خشَترَ»(:گات‌ها 43/6،48/5،51/1 و یسنای35بند5) بیان شده است.(20) جلوه ای از این آرمان‌شهر یا «ونگهِئوش‌خشَترَ»، چنان‌که در هات48بند5 گات‌ها می‌آید، حیات سالم ذهنی و سلامت جسمی مردمان از بدو تولد تا هنگامه مرگ است که این در سایه‌ی حکومت دلسوز، دادگر و مردم مدار محقق می‌شود.

 عباس‌شوشتری‌مهرین» در خوانش خویش از هات48بند5 گات‌ها، واژه‌ی «یئوژدائو»(:پاکیزگی) را در قالب مفهوم کلی «آرمان‌شهر» که درونمایه این بند گات‌ها بدان پرداخته می‌شود، قرار می‌دهد. وی در توضیح خویش از این بند، حکومت آرمان‌شهر را که در این بند مطرح شده به سرچشمه‌ای تشبیه می‌کند که اگر نیک باشد، جامعه سالم، پویا و پیشرو خواهد بود. در برابر اگر آن حکومت بد و فاسد باشد، آن سرچشمه گل‌آلود گردد و همه‌ی جوی آب نیز مرگ آور و گل‌آلود خواهد شد، بر همین پایه زندگی باید به پاکی وقف شود تا گیتی آباد شود.

به سخنی دیگر سرزمین خوشبختی یا «آرمان‌شهر»(ونگهِئوش‌خشَترَ) زمانی برپا خواهد شد که اَشویی تن و اَشویی روان مردمان با هم محقق شود. این کوشش برای محقق ساختن پاکیزگی و آسایش تن و خرسندی و آرامش روان انسان و به تبع آن بهداشت پیکر و روان جامعه؛ یکی از اصلی‌ترین ارکان فکری گات‌ها(:48/5) است. ایده ای که فعل پاکی را از پسندیده‌ترین پدیده‌های جاری در زندگی بشر معرفی می‌کند.

در اندیشه زرتشت، این کوشش پیوسته برای پاکی و سلامت، خود بخشی از خویشکاری انسان است. در هات 30بند9 گاتها پیرامون خویشکاری انسان میخوانیم: «ما خواستاریم از زمره کسانی باشیم که جهان را به سوی پیشرفت و آبادی و مردم را به سوی اشوئی ره نمایند.» این تداوم تازه شدن و آبادانی جهان درگرو آبادی جان و تن مردمان و سلامتی و بهروزی آنها و محیط پیرامونشان است. بهداشت و پاکیزگی و سلامتی چون سبب تداوم و افزایش دامنه زندگانی بشر و دیگر مظاهر زنده و سودمند هستی می‌شود، در راستای اشا و خدمت به اهورامزدا است. چه آبادانی و خدمتی از این بهتر؟ 

ابوالکلام ‌آزاد» در توصیف امر پاکیزگی نزد پارسیان هند و پاکستان می‌نویسد: در شبه قاره‌ی‌ هند و پاکستان ضرب‌المثل «صفایی مين خدایی هی»؛ یعنی«خدايی در پاکیزگی است» رواج بسیاری دارد و این درباره‌ی پارسیان نیز رواست. وضو و حمام و پاکیزگی در آیين پارسيان حايز اهميت بسيار است تا از يك سو، از اثرات منحوس و بد کثیفی و بیماری مأمون بمانند و از سوی ديگر، سالم و تندرست و توانا و تنومند باشند و در برابر حوادث روزگار نامساعد با جرأت و حوصله باشند. منتهی طهارت و پاكی در سرزمين‌های ايران و هند چه از نظر فيزيكی و چه از نظر اخلاقی، عاملی مهم محسوب می‌شده و می‌شود.(21)

 در اوستا یکی از برجسته ترین صفات و ویژگی های رهبران دین مزدیسنا و پیشوایان زرتشتی
«یَئوژداثرگر»
(:yaojdathragar)
است؛ و آن اشارت به کسی است که
یئوژداثرگری (:yaozhe dasrgarie)
یا «پَلشت‌بری» کرده، رسا و پاک کننده‌ی دینداران از آلودگی و ریمنی درون و برون، و بدر آورنده‌ی مردمان از آلایش تن و روان است.
در بخش‌های جوان تر اوستا، حتی گفتمان خداشناسی و اَشویی در پیوند با پاکی و پاکیزگی قرار داده می‌شود، چنان‌که در هُرمزدیشت‌ بندهای7و8 می‌خوانیم: «پنجمین نام من آفریننده‌ی همه‌ی نیکی‌ها و پاکی‌هاست.» این پاره از اوستا گویای آن است که اهورامزدا، آفریدگار نیکی‌ها و پاکی‌هاست، بر همین اساس یکی از راه‌ پیوسته شدن با اشا یا اراده‌ی وی، کوشش در پاکی تن و روان و حفظ و گسترش پاکیزگی است.

ارزشمندی رهنمودهای بهداشتی اوستا به لحاظ تاریخی وقتی نمایان خواهد شد که آنها را در قیاس با دیگر فرهنگ‌های مذهبی هم دوره با عصر اوستا بسنجیم.(22) برای نمونه تا همین چند سده پیش از این، چرک و کثافت و ناپاکی در میان برخی جوامع مذهبی، ارزشی معنوی قلمداد می‌شد!! چنان‌که برای نمونه: «زمانی در اروپای قرون وسطی، راهبران و اهالی کلیسا به حمام رفتن افراد بدین عنوان که هر عملی که باعث زیباتر شدن بدن‌های ما شود، به همان‌گونه ما را به ارتکاب گناه نزدیک‌تر می‌کند، حمله می‌کردند. کم‌کم کثیف بودن مورد تشویق قرار می‌گرفت! و رایحه کثافت از همه جای متقدسین و روحانیون و دینداران به مشام می‌رسید. تا آنجا که پائولای قدیس را این عقیده به‌دست آمده بود که تمیزی بدن و لباس‌های پوشاننده‌ی آن، درست مترادف ناپاکیزگی و عدم صفای روح است.»(23) «دیگر کثافات بدن، ارزش معنوی و شپش‌ها، مرواریدهای خدا نامیده می‌شدند و بدین ترتیب پوشیده بودن لباس و بدن راهبان از این حشرات، علامت ضروری تعبد و حتی نشانه‌ی ایمان شناخته می‌شد.»(24)
یا جوکی ها(مرتاض) هندو، راهبان جین و صوفیان تارک دنیا و دراویش خرقه پوش که با ظاهری کثیف و پریشان و سیمایی ژولیده، عمری را به کاهلی و گوشه نشینی  میگذراندند و 
بیکارگی و کثیف بودن ظاهر خویش را نشانه ای از زهد و پارسایی و صفای باطن میشمردند!
و...

آن‌چه تاکنون گفته شد، جملگی پیرامون ارجگذاری بهداشت و پاکیزگی در دین زرتشتی بود. بد نیست که قدری هم پیرامون مقوله‌ی متضاد پاکی و بهداشت، یعنی ناپاکی و آلودگی در دین زرتشتی سخن بگوییم. آلودگی و ناپاکی در «اوستا» به‌صورت 25(:raetwa)واژه‌ی رَئِثوَ
rimanih این واژه در زبان پهلوی به‌صورت ریمنی در آمده است
این «ریمنی»(:ناپاکی) در اوستا خود به دو زیر مجوعه‌ی مستقیم و غیر مستقیم تقسیم می‌شود. برای نمونه در وندیداد، فرگرد10بند6 سخن از دو گونه آلودگی و ریمنی(:ناپاکی) به میان می‌آید، یکی «ریمنی مستقیم» و دیگری «ریمنی غیرمستقیم.

_ ریمنی مستقیم: در زبان اوستایی «هانم _ رَئِثو»(:hanm_raetwa)

 آلودگی را گویند که در اثر تماس مستقیم انسان با عوامل ناپاک و بیماری‌زا ایجاد می‌شود. مانند ریمن شدن به سبب تماس مستقیم(لمس کردن) جسد مردار(:نسا).

_ ریمنی غیرمستقیم: در زبان اوستایی «پئی‌تی _ رَئِثوَ»(:paiti_raetwa)

، آلوده شدن غیرمستقیم به عوامل ناپاکی و بیماری‌زا را گویند. چون بیمار شدن به‌سبب میکروب‌های موجود در هوا که از یک منبع آلودگی وارد هوا شده است، یا آب آلوده به عوامل بیماری‌زا منتشر شده از یک منبع ناپاک و کثیف.

آموزه‌های پاکیزگی در اوستا پیرامون مساله‌ی ناپاکی و ریمنی(خواه مستقیم و خواه غیرمستقیم) خود نیز به تناسب آگاهانه و یا ناخواسته بودن(:عمدی و غیرعمدی) به دو بخش کلی تقسیم می شود. زمانی که ناپاکی و ریمنی، تعمدی و آگاهانه صورت گیرد، احکام تطهیر و پاکیزه شدن، سختگیرانه‌تر خواهد بود نسبت به زمانی که فرد ناخواسته ریمن و ناپاک می‌شود.
برای نمونه خوردن آگاهانه‌ی «نسا»(:مردار)(26) و یا آلودن تعمدی آب‌روان، آتش و خوراک مردمان با مردار در این زمره است.(:بنگرید به وندیداد، فرگرد7بندهای23تا27 و فرگرد3بندهای38و39) اما در مواردی كه ریمنی به‌صورت تصادفی و ناخواسته رخ دهد، آموزه‌های پاکیزگی و پالودن ریمنی نیز متفاوت خواهد بود.(:بنگرید به وندیداد، فرگرد5بند3 و فرگرد6بندهای1و6)

در فرهنگ‌ زرتشتی، «نسا»(:مُردار) در زمره‌ی ریمن‌ترین و کثیف‌ترین چیزهای ممکن قلمداد می‌شود و باید به‌سرعت از فضای زندگی انسان‌ها و محیط‌زیست پیرامونشان دور شود، زیرا سبب اشاعه‌ی بیماری و گسترش آلودگی و ناپاکی می‌شود. دینورزانی که آموزه‌های پاکیزگی اوستا را گردآورده‌اند، کوشیده‌اند تا تجربه‌ی خود و گذشتگان از بیماری‌زایی و خطرناک بودن لاشه‌ی مردار برای سلامتی مردمان را، به جامعه منتقل كنند. ایشان‌ در دایره آگاهی روزگار خویش کوشیده‌اند تا اصول بهداشتی و پیشگیری، و نیز دلیل گسترش بیماری‌های عفونی از منشاء مُردار را شناسایی كنند.

در دین زرتشتی هیچگاه توصیه نمی شد که از پوشاک، وسایل، و بستر درگذشته استفاده شود. چنان‌که در وندیداد، فرگرد7بندهای10،11،12و13 توصیه می‌شود که جامه‌ی تن مرده را ترجیها" پاره پاره کرده و به دور بریزند(:فرگرد7بند13 می‌گوید دفن کنند)، زیرا رطوبت تن مرده بدان رسیده و این لباس و بستر معمولا" به چیزهایی چون خون، رطوبت، مدفوع، ادرار، استفراغ یا منی درگذشته آلوده شده است.
در برخی وچر‌های گردآوری شده در کتاب «روایات‌ دستورداراب‌هرمزدیار» گفته می‌شود که اگر اصرار به استفاده از لباس و بستر مرده داشته باشند، باید به دقت آن پارچه‌ها و لباس‌ها را بشویند و با «گمیز»(:قوی‌ترین ماده‌ی ضذعفونی که در آن روزگار در اختیار داشته‌اند) خوب ضدعفونی کنند و در برابر نور مستقیم آفتاب بگسترانند تا خوب آفتاب بخورد، سپس مجازند تا از آن استفاده کنند.(27)

«سهراب‌ خدابخشی در کتاب «پزشکی در ایران‌باستان» روش‌های «یئوژداثرگری»(:پاک کردن، پَلشت‌بری) هوا، آب و زمین را با تکیه بر نوشته های «اوستا» بدین شرح بیان می‌کند:

(:gomme amoniacal)«یئوژداثرگری و پَلشت‌بری هوا: بدین منظور مواد زیر را به‌کار می‌بردند، «اشترک»

که چون بر روی آتش ریزند، بخارهای آمونیاکی در هوا منتشر می‌سازد. 

(:rutace)«سداب» از نوع گیاهان «روتاسه»

    به‌صورت درخت یا بوته‌ای است که گل آن بسیار شبیه «قرنفلیان» و برگ آن باریک و دارای بوی مخصوصی است که خره‌فستران(:حشرات موذی) از آن گریزانند.
«اسپند» یا «پگانوم» (:peganume)
که در زبان پهلوی «راسن» نامیده می‌شود که وقتی دانه‌ی آن را بر آتش نهند بوی مخصوصی می‌دهد و خره‌فستران از آن گریزاند

زرتشتیان در هنگام شیوع بیماری‌های سخت و واگیردار به‌منظور ضدعفونی هوای محیط، بیرون از دروازه‌های شهر، در هر نیمه‌شب مقدار زیادی صمغ و کندر و گیاهان ضدعفونی کننده را دود می‌کردند، تا به این طریق از شدت شیوع بیماری از طریق هوا بکاهند.

یئوژداثرگری و پَلشت‌بری آب: نویسندگان اوستا، آفتاب را بزرگترین عامل پاک کننده‌ی آب جاری و راکد می‌دانستند و با صفت مؤکد «یوژداثره» از آن یاد می‌کند. چنان‌که در خورشید یشت، بند1 می‌خوانیم: «زمانی که خورشید بتابد، آب روان پاک گردد، آب چشمه پاک گردد، آب چاه پاک گردد، آب راکد پاک گردد، آب دریا پاک گردد، همه‌ی آفرینش‌های نیک که به سپنتامینو بستگی دارند پاک گردند. اگر چنان‌چه خورشید نمی‌تابید، زیان رسانندگان(:عوامل بیماری‌زا و مرگ آفرین) همه‌ی موجودات را نابود می‌ساختند.»

یئوژداثرگری و پَلشت‌بری زمین: آفتاب، زمین را از پلشتی و نسا(:لاشه‌ی مردار) پاک می‌سازد ولی بازه زمانی طولانی، چنان‌که نویسندگان وندیداد در فرگرد7بند45 چنین نگاشته اند: «ای پاک دادار گیتی جسمانی تا درازای چه زمان که نسا روی زمین افتاده است و روشنی بر آن تابیده و آفتاب خورده است آن زمین پاک می‌شود؟ پس اهورامزدا گفت: ای زرتشت اسپنتمان به درازای یک سال که نسا بر زمین افتاده و روشنی بر آن تابیده و آفتاب خورده آن زمین پاک می‌شود.»
این فرآیند که وندیداد میگوید در زبان پهلوی «خورشید نگرشنی» نامیده می شود.(28) روش دیگر استفاده از پلشت‌برهای شیمیایی چون «سرکه غلیظ»(:acid accitique concentre) و «کربنات‌دوکلسیم» (:carbonate de calcium) بوده که به واسطه خاصیت گندزدایی، پلیدی‌ها و کثیفی‌ها را نابود می‌کردند.»(29)

در فرهنگ‌ زرتشتی به پاکی ظروف آشپزخانه هم اهمیت بسیاری می‌دادند و بر این باور بودند که بسیاری از بیماری‌ها در نتیجه آلوده شدن و پاک نبودن این ظروف پدیدار می‌شود. هر ظرفی هم به صورتی خاص پاک و شسته می‌شده است؛ چنان‌که ظروف ساخته شده از پولاد را چهار بار، ظروف ساخته شده از سنگ را شش بار و ظروف ساخته شده از مفرغ را سه‌بار می‌شستند. اما ظروف ساخته شده از گل(:سفال) و چوب را در صورت ریمن شدن قابل شست‌وشو نمی‌دانستند و به دور می‌انداختند.

بهداشت و آموزه‌های پاکیزگی برآمده از اوستا، در گذر تاریخ چنان با تار و پود فرهنگ زرتشتیان گره خورده بود که تفکیک آنها از هم تقریبا" غیرممکن بود. چنان‌که در نزد آنان، پاکی و پاکیزگی خود اَشویی، و اَشویی خود پاکی و پاکیزگی شمرده میشد.
در اوستای پیمان زناشوئی بستن(اندرز گواه‌گیران) آمده است: «داد و آیين ارديبهشت‌ امشاسپند، راستی و پاكی است. درون و برون خود را پيوسته پاك نگهداريد. از كژی و ناپاكی پرهيز ختاربيد. اَشویی ستایيد و به داد اَشا راه پديد، چه كه راه در جهان يكی است و آن اشویی است. به منش، نيك منيد. به گوشنا، نيك گوييد و به كنشن، نيك ورزيد. با همديگر، يك‌دل و يك‌زبان بيد. از دروغ و سوگند جادویی، گريزان بيد. آتش كه اندر گيتی، مهر و اَشویی را نماينده است، گرامی داريد و به نساء و پلشتی ميالایيد.»

 

باشد که پاکیزگی و اَشویی افزون شود.
اته جمیات یته آفرینامه 


پی‌نوشت:

1: برپایه آموزه‌های اوستا، پاكی و نيرومندی خرد و روان، بستگی به پاكی و تندرستی تن دارد. در اوستای «سروش‌باژ» چنین آمده: «پاكی تن و اشویی روان» این بدان سبب است که با تن بيمار و ناتوان، كسی نمی‌تواند نماز و ستايش اهورامزدا را كه شيوه‌ی درستی و نيرومندی روان اوست، به خوبی انجام دهد.

2: احسان بهرامی، فرهنگ واژه‌های اوستا ج3، ص1152.

3: ترجمه واژه به واژ برخی اوستاشناسان از این سطر:

فیروز آذرگشسب»: «پاکیزگی(:یئوژدائو) از برای مردم از هنگام زایش بهترین است»

علی‌اکبر جعفری»: «پاکیزگی(:یئوژدائو) در کار جهان برای تامین زندگی بهترین عملی است که انسان پس از زادن می کند»

تهمورس‌ ستنا»: «پاکی و راستی از گاه تولد تا مرگ برای آدمی بهترین نعمت است»

ابراهیم‌پورداوود»: «از برای مردم در زندگی آینده، پاکی(:یئوژدائو) بهتر»

«هانس رایشلت»: «پاکیزگی از هنگام زادن، مردمان را بهترین [کار در زندگانی] است»
هانس رایشلت در بررسی خویش از واژه اوستایی «یئوژدائو»، آن را «پالودن»، «آلایش زدائی» و «پاک کردن» می‌شمارد.
به رویه‌های 634 و 635 «رهیافتی به گاهان زرتشت و متن‌های نواوستایی» پژوهش و گردآوری «هانس رایشلت» سری بزنید.

4:  احسان بهرامی، فرهنگ واژه‌های اوستا ج3، ص1152.

5: جهانگیر اشیدری، ص82 راهنمای آشنایی با دین و آموزش‌های اشوزرتشت

6:  ابراهیم پورداوود، یاداشت‌های گات‌ها ص343

7:  فیروزآذرگشسب، ج2 گات‌ها ص168

8: هاشم رضی، دوره دو جلدی وندیداد، ج1 ص314

9: «دئنا» در گات‌ها، درونی‌ترین معنی انسان، سکوی دید و معرفت شهودی یا به سخنی دیگر نفس‌درون یا وجدان است. « فیروزآذرگشسب» نیز «دئنا» را در مغز مفهوم، درونی‌ترین مفهوم انسان و نفس‌درون می‌داند. چنان‌که در هات«44بند9» آن را «نفس» ترجمه می‌کند و در واژه‌شناسی همان بند آن را نفس‌درون(:باطن انسان) می‌شمارد. (:بنگرید به ج2 گات‌ها ص167). دیدگاه «آندریاس» نیز بر همین نظری استوار است. «بارتولومه» نیز واژه «دئنا» را در فرهنگ اوستایی خویش به دو معنی گرفته است، یکی مفهوم عام دین و دیگری شخصیت یا نفس درون انسان.

10: هاشم رضی، وندیداد جلد2 ص679 

11: ابراهیم پورداوود، یاداشت‌های گات‌ها، ص310

12:  فیروزآذرگشسب، گات‌ها ج2، ص502و503

13: رنگ «سپید» جلوه‌ای از وهومن‌امشاسپند و نماد روشنایی، پاکی و نیک‌منشی در دین زرتشتی است. این رنگ مورد پسندترین رنگ برای پوشش در نزد زرتشتیان بوده است. «مهرداد مهرین» ارزشمندی رنگ «سپید» در فرهنگ زرتشتی را در این پنج نکته چکیده ساخته است:

ـ رنگ سپید اثرات سلامتی‌بخش روی ذهن و تن می‌گذارد.

ـ رنگ سپید به پرتوهای خورشید اجازه می‌دهد رنگ‌های مختلفی که از این اشعه به اطراف پخش می‌شود، به نسبت مساوی پخش گردد. این امر اثرات خوبی روی بدن انسان می‌گذارد.

ـ رنگ سپید پاکی تن و ذهن را حفظ می‌کند.

ـ رنگ سپید ناپاکی های بدن را از بین می‌برد و اثرات پاک محیط را به خود جذب می‌نماید.

ـ رنگ سپید به یک زرتشتی هشدار می‌دهد که علاوه بر حفظ پاکی تن و محیط‌زیست، باید به فکر حسن اخلاق هم باشد و نگذارد کوچک‌ترین لکه‌ای روی آن اُفتد.

«ماهنامه‌ی فروهر، شماره 328 (آذر و دی 1370خ)، ص17»            

14: این سخن برگفته از آموزه‌های «وندیداد» است که در آن توصیه می‌شود مردمان در ظرف‌های جداگانه خوراک بخورند و در لیوان‌های جداگانه آب بنوشند و با پای برهنه راه نروند و با پای برهنه به دستشویی نروند و بیماران و بانوان در هنگام دشتان در بستری جداگانه بخوابند. گستره‌ی ظروف گوناگون خوراک‌خوری در ابعاد گوناگون از دوره‌های مختلف تاریخی در کنار چنگال‌ها و قاشق‌های برجای مانده از روزگار هخامنشی، اشکانی و ساسانی موجود در گنجینه‌ی موزه‌ی ملی ایران، گواهی است بر سخن بالا و نفوذ این آموزه‌ها در تار و پود زندگی مردم آن روزگار ایران.

15: modi,(shams ul ulama.dr.dastur.sir),Jivanji Jamshedji »The Religious Ceremonies and Customs of the Parsees«. ]Bombay, 1922[ , p.43

16: پیرامون مفهوم آب سالم و پاکیزه، و بهره‌جستن از آن در نظر پارسیان میتوان بعنوان نمونه به دستورات «کوروش‌ هخامنشی» درباره حمل و نگهداری آب اشاره کرد. کورش در لشکر‌کشی‏ های خود دستور می‌داد تا آب‏ های صاف‌ شده و جوشیده(به‌ویژه آب رودخانه‌ی کرخه) را در ظرف‏ ها و مشربه ‏های مخصوصی که روی ارابه و شتر حمل می‏شد به میادین جنگ بفرستند؛ وی می‌کوشید تا از این راه مانع اشاعه بیماری ‏های مربوط به آب آلوده در میان سپاهیان شود.

17: katrak,(Dastur) Jamsheedji Kavasji.,»literary talks«,]Bombay, 1968[ , p.79       

18:وجود حمام در شماری از بناهای برجای مانده از ایران‌باستان مؤید این سخن است که ایرانیان با حمام و ساختن گرمابه آشنا بوده اند.در متن پهلوی کارنامه اردشیر بابکان؛ به شستشوی تن و رفتن به گرمابه و خلعت پوشیدن نیز اشاره شده است و فردوسی آن را چنین به نظم درآورده است : 

به بابک چنین گفت زان پس جوان
که من پور ساسانم ای پهلوان

نبیره جهاندار شاه اردشیر
که بهمنش خواندی همی یادگیر

بیاورد پس جامه پهلوی
یکی باره با آلت خسروی

بدو گفت بابک به گرمابه شو
همی باش تا خلعت آرند نو

19: کشیدن سیگار، یکی از مرگ‏آورترین و مضرترین مسایل روزگار ماست که شوربختانه در جهان مترقی و پیشرفته امروزی، بهترین منبع درآمد و سرمایه‏ گذاری برای زر اندوزان به شمار می‏ آید و هر روز با تبلیغات فراوان بر تولید آن افزوده می‏شود. این در حالی است که سیگار مهم‏ترین نقش را در به‌وجود آمدن بیماری‌های تنفسی و قلبی‌عروقی ایفا می‏کند. از جمله زیان‌های سیگار می‏توان به سرطان‌ریه اشاره کرد که شایع‏ترین بیماری در میان افراد سیگاری است. بنابراین ترک سیگار بهترین و مؤثرترین اقدام برای حفظ سلامت و پیش‏گیری از بیماری‏هاست. از این رو باید با رواج برنامه‏ های آموزشی و بهداشتی، جامعه را از مضرات و آسیب‌های سیگار آگاه ساخت و از رواج روز افزون آن جلوگیری به عمل آورد. در فرهنگ‌زرتشتی کشیدن سیگار؛ آلودن آخشیج‌ها به یکدیگر و کرداری ناشایست است.

20: برای توضیح جامع‌تر پیرامون آرمان شهر در مزدیسنا بنگرید به «زرتشت پیامبر ایران‌باستان» به خامه‌ی «هاشم‌رضی»، ص74و75

21: نامه‌ی فرهنگستان، شماره47، ص13

22نویسندگان و گردآورندگان آموزه‌های پاکیزگی وندیداد، در روزگار خودشان از آن به‌عنوان پیشروترین، بهترین، بزرگترین و زیباترین شریعت دینی نام می‌بردند؛ چنان‌که در فرگرد5 بندهای22تا24 آن را بزرگترین اقیانوس و سایر شرایع را دریاهایی در برابر آن معرفی می‌کنند. چه، آب بزرگتر، آب‌های کوچک‌تر را بپوشاند و نیز آن را به درخت بزرگ‌تری تشبیه کرده‌اند که سایه‌ی آن، درختان کوچکتر را بپوشاند. .

23: هاولوک - الیس، مطالعاتی در روانشناسی جنسی، جلد چهارم  ص31

24: هارولد اسپنسر، زناشویی و اخلاقیات، ص48 و 49

25: دکتر احسان بهرامی ، فرهنگ واژه های اوستا ج3 ، ص 1195

26: فرگرد هفتم وندیداد بندهای 23 و 24 پیرامون نفی و مبارزه با خوردن مردار است. برخی شواهد تاریخی گویای آن است که در بخش‌هایی از فرارودان نساخواری رواج داشته است، چنان‌که «هرودت» در کتاب اول تواریخ خویش(:کلی‌یو) فصل216 از قوم «ماساگت» که در شمال شرقی فرارودان می‌زیستند و مبادرت به مردارخواری و نوعی آدم‌خواری می‌کرده‌اند، نام می‌برد. بر مبنای برخی گمانه‌ها، کوروش هخامنشی در پیکار با همین قبایل کشته شده است.

27: «روایات دستور داراب هرمزدیار»، ج1 ص130و131 [در فرگرد پنجم وندیداد نیز احکام مبسوطی پیرامون شستشو و تطهیر کردن مکانی که فردی در آن مرده است، بیان می‌شود]

28: در فرگرد ششم وندیداد، تأکید می‌شود زمینی را که می‌خواهند در آن زراعت کنند باید از لوث کثیفی و مردار و عوامل بیماری‌زا پاک کنند.

29: سهراب خدابخشی ، پزشکی در ایران باستان ص 98و99و100و101


یاری‌نامه:

_ گات‌ها سروده‌های زرتشت، ترجمه و تفسیر عباس‌شوشتری‌مهرین، انتشارات فروهر 1379خ 

_ گات‌ها کهن‌ترین بخش اوستا، دو گزارش از ابراهیم‌پورداوود، انتشارات اساطیر 1378خ

_ ستوت یسن، علی‌اکبرجعفری، انتشارات فروهر 1359خ

_ گات‌ها سرودهای زرتشت، دوره‌ی 2جلدی، ترجمه و تفسیر فیروزآذرگشسب، انتشارات فروهر 1383خ

_ آموزش‌های زرتشت پیامبر ایران درباره‌ی روش اندیشیدن و کامیاب‌شدن در زندگی(ترجمه گاتها)، تهمورس‌ ستنا، 1975 کراچی

_ یاداشت‌های گات‌ها، ابراهیم پورداوود، انتشارات اساطیر 1381خ

_اوستا. کهن‌ترین سرودها و متن‌های ایرانی، گزارش و پژوهش جلیل‌دوستخواه، انتشارات مروارید 1374خ

_ زند وندیداد، ترجمه و پژوهش جیمز دارمستتر

_ وندیداد(دوره‌ی 2جلدی)، ترجمه و تحقیق هاشم رضی، انتشارات بهجت 1385خ

_ وندیداد، گزارش محمدعلی‌حسنی‌داعی‌الاسلام، چاپ موسسه‌ی دانش 1361خ

_ رهیافتی به گاهان زرتشت و متن‌های نواوستایی، هانس رایشلت، ترجمه به فارسی جلیل دوستخواه، انتشارات ققنوس 1386خ

_ روایات دستور داراب‌ هرمزدیار(دفتر اول و دوم)، به‌کوشش مانکجی رستمجی اونوالا، بمبئی 1922م

_ شایست‌ ناشایست، ترجمه توضیح و آوانوسی، کتایون‌مزداپور، پژوهشگاه‌علوم‌انسانی‌ومطالعات‌فرهنگی 1369خ

ــ فرهنگ واژه‌های اوستا دستور کانگا(دوره‌ی چهارجلدی)، به کوشش احسان بهرامی، نشر بلخ 1369خ

_ فرهنگ سانسکریت -  فارسی، محمدرضا جلالی‌نائینی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

ــ فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیویدنیل ‌مکنزی، انتشارات پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی 1388خ

ــ فرهنگ زبان پهلوی، بهرام فره‌وشی، انتشارات دانشگاه تهران 1386خ

ــ فرهنگ فارسی به پهلوی،بهرام فره‌وشی، انتشارات دانشگاه تهران 1388خ

ــ دانشنامه‌ی مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، نشر مرکز 1371خ

ــ دانشنامه‌ی ایران‌باستان(واکاوی 1360 مدخل اوستایی) دوره‌ی 5جلدی، پژوهش هاشم‌رضی، انتشارات سخن 1381خ

ــ فرهنگ نام‌های اوستا (دوره‌ی 3جلدی)، پژوهش هاشم رضی، انتشارات فروهر

ــ دوره‌ی تاریخ هرودت، ترجمه هادی‌هدایتی، انتشارات دانشگاه تهران 1383خ

_ جغرافیای استرابو، ترجمه همایون صنعتی‌زاده، بنیاد موقوفات دکتر محمد افشار 1382خ

ــ زرتشت پیامبر ایران‌باستان، هاشم‌رضی، انتشارات بهجت 1382خ

ــ پزشکی در ایران‌باستان، سهراب‌ خدابخشی، انتشارات فروهر 1376خ

ــ جزوه‌ی اندرز گواه گیران زرتشتيان

ــ آرشیو نشریات «هوخت»، «فروهر» و «پیک‌انجمن‌موبدان»

_ TARAPOREWALLA, Irajji Sohrabji, The divine songs of zararhustra

_ KANGA,  Kavasji.Edalji, an English - avesta dictionary, Bombay 1909

_MODI, ,Jivanji Jamshedji »The Religious Ceremonies and Customs of the Parsees«, Bombay 1922

_ KATRAK, Jamsheedji Kavasji, »literary talks«, Bombay 1968

_ DHALLA, ,Maneckji Nusservanji, » mankind whither bound?«, Karachi 1950

 

No comments:

Post a Comment

natural

 That's the price you pay اون بهائیه که تو میپردازی Leave behind your heart and cast away دلتو پشت سر بذار و از خودت دور کن Just another...