فرید شولی زاده
مجله فروهار، شماره 439
مطالب فصل 30 آیه 9 گاتاها یکی از پرمعناترین و درخشان ترین آموزه هایی است که بشر تاکنون شنیده است. مفاد این آیه بیانگر وظیفه انسان نسبت به دنیاست. باب 30، آیه 9 می گوید:
آرزو می کنیم از کسانی باشیم که دنیا را به سوی پیشرفت و ترقی و مردم را به سوی صلاح و تقوا سوق می دهند. خداوند ما را هدایت کند تا از نیروی ذهن و قلب (عقل و عشق) برای یافتن سرچشمه خرد استفاده کنیم».
همانطور که در فصل 30 و 45 بیان شد، جهان از ظهور دو قوه تجلی می یابد: کاهش دهنده (انگره مینو) و افزایش دهنده (سپنتا مینو). قدرت فزاینده (spenta) نشان دهنده حرکت در جهان و منبع حیات جهان و حرکت جهان به سمت توسعه، پیشرفت، تکامل و تغییر در راستای نظم آفرینش است. قدرت دیگر (انگره مینو) کمرنگتر است که دنیا را به سمت رکود، نابودی، عقب ماندگی و زندگی منفی می برد.
در نتیجه این دو قوه در مسیر زندگی «زندگی مثبت و زندگی منفی»، «خیر و شر»، «مفید بودن و مضر بودن»، «زشتی و زیبایی»، «حرکت و سکون» و... معنا پیدا میکنند. اساساً بر اساس شناخت زرتشتی از هستی، به واسطه این دو قدرت افزایش و کاهش دهنده متضاد است که زندگی جهان معنا پیدا می کند و بشر با مقام واقعی انسانی خود، بین این دو قوه قرار می گیرد. ذهن او از یک سو او را فراتر از واقعیت مقام انسانی خود به سوی ابدیت و تعالی می برد و از سوی دیگر به مراتب پایین تر از واقعیت مقام انسانی اش یعنی سقوط، ذلت و پوچی.
در چنین شرایطی تکلیف بشر چیست؟ پاسخ در گاتاس روشن است: وظیفه انسان حرکت به سوی اشا (طهارت کامل ذهن و روح) است، زیرا حرکت به سمت اشا او را قادر می سازد تا نیروی حیات و تجلی حیات را در او تقویت و افزایش دهد. جهان. بطلان وجود ناگزیر باعث مرگ انسان می شود.
بنابراین، با توجه به مطالب فوق، وظیفه انسان در قبال عالم آشا، حرکت در راستای اشا و تقویت نیروی سپنتا مینو در جهان است. این فریضه که در باب 30 آیه 9 آمده است بین عالم بزرگ (آفرینش) و عالم صغیر (انسان) دو طرفه است، زیرا تلاش انسان در حرکت رو به جلو و طراوت بخشیدن به زندگی و تجدید جهان موجب بقا می شود. بشریت، و نیز به این دلیل که حفظ حیات دنیا و افزایش نیروی سپنتا مینو در جهان در راستای اراده اهورامزدا و آشا است. بر این اساس است که زرتشت با مردم صحبت می کند تا آنها را به سوی نیروی پیشرو (سپنتا) و آشا (فصل 31 بند 2) راهنمایی کند.
با توجه به مطالب فوق، برای رسیدن به آرمان های زندگی، همان گونه که زرتشت به ما آموخته است، طلسم، مهجوریت از دنیا و در انزوا زیستن راه درستی نیست، بلکه سخت کوشی و مبارزه با موانع خوشبختی و سختی هاست. راه درست. با سخت کوشی در زندگی می توانیم به رفاه و شکوفایی جامعه خود کمک کنیم. هر فردی به عنوان اعضای جامعه بشری، همان گونه که خواست اهورامزدا این است که انسان را که بهترین مخلوق است، برای بهبود وضعیت کنونی جامعه خود و در نتیجه سعادت و رستگاری بشریت ممکن سازد. عقل (انسان می تواند به عنوان قوی ترین ابزار خلاقیت عمل کند).
زرتشت از نظام زیستی که مردم منزوی برای رهایی از امور دنیوی و فرار از سختی های زندگی برمی گزینند و جان گرانبهای خود را در طلسم و افکار بیهوده صرف می کنند و از تجربیات و نتایج زندگی واقعی دوری می کنند، حمایت نمی کند. او این شیوه زیستن را برخلاف فطرت والا و پاک انسان می داند که آفریده اهورامزدا است.
معلم بزرگ به ما می آموزد که زندگی واقعی فقط دعا و اندیشیدن به خدا بدون کار سازنده نیست، بلکه برعکس، زندگی واقعی تلاش مستمر و مبارزه با موانع سعادت انسان است (فلسفه قطبیت). آفریدگار جهان که از او جوهره ذات خود را به دست می آوریم، نمی خواهد که افراد به مسئولیت تحمل بار زندگی پشت کنند و فقط برای نجات خود تلاش کنند.
یک فرد زرتشتی، چه عالم و چه عارف، چه کشاورز و چه دهقان، هرگز در خلوت، یا با موهای تراشیده و لباس کهنه، با بدن و صورت کثیف، دور از اجتماع زندگی نکرده است. در زندگانی زرتشتی، تصوف، اندیشه های درویشی و زهد، راه درستی برای نجات روح از هوس های دنیوی شمرده نمی شود. در عوض، تلاش برای زندگی شاد، همراه با اندیشه، گفتار و کردار نیک، رستگاری را به همراه خواهد داشت.
زرتشتی که هدفش تقرب به خداست از مسئولیت های فردی و اجتماعی خود فرار نمی کند و خدمت به مردم را همان بندگی خدا می داند. او معتقد است زندگی بر اساس تعالیم زرتشت نعمت بزرگی است و شادی ابدی را برای او به ارمغان می آورد. گاتاها به ما می آموزد که چگونه با شادی و غم زندگی و قدرت درک و احساس تارهای مختلف وجود روبرو شویم. آموزهها و اندیشههایی که همه خوشیها و لذتهای بشر را در دنیایی دیگر نوید میدهد و او را از احساس واقعیات زندگی در این دنیا باز میدارد، صحیح و سازنده نیست و نتیجه آن بدبختی انسان خواهد بود.
فلسفه واقعی زندگی تشویق بشر به زندگی و کمک به پیشرفت جهان است. زیرا پیشرفت این دنیا به آفرینش بهشت منجر خواهد شد. پشت كردن به سعادت ها و شادي هاي آفريده اهورا به اميد ثواب و شادي در بهشت، سرنوشت انسان را در هر دو جهان تباه مي كند. وقتی همه امید انسان به بهشت باشد، فضای اجتماعی برای گسترش رشد اقتصادی و صنعتی مساعد نخواهد بود و افراد این جامعه هیچ پیشرفتی در زندگی نخواهند داشت. در دین زرتشتی هرگز با ترک زندگی به کامیابی در زندگی دست نخواهد یافت.
فلسفه و هدف واقعی یک زرتشتی استفاده از نیروی جسمی و روحی خود در کنار هم است. کار سخت و جدی و تلاش مستمر مهمترین راهنما در زندگی یک زرتشتی است. در دین مزد یسنی کار و فعالیت نه تنها ممنوع نیست، بلکه مورد تشویق و قدردانی قرار می گیرد، به ویژه کشاورزی که یکی از مشاغل محترم و مفید به شمار می رود. کسی که در زمین بایر بکارد و مردابها را به زمین کشاورزی تبدیل کند و درخت بکارد، نیکوکاری میکند. زرتشت انواع فعالیت های جسمی و ذهنی را تشویق می کند و تنبلی و بطالت را منع می کند.
تلاش برای پیشرفت جهان و انسان وظیفه هر زرتشتی است. از کسانی باشیم که دنیا را به سوی ترقی و پیشرفت و مردم را به سوی تقوا و درستی هدایت می کنند.
No comments:
Post a Comment