Thursday, March 25, 2004

میهن در نگرش صادق هدایت:



ﻣﻴﻬﻦ، اﻳﻦ ﮔﻮشه ﺧﺎکی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﻪ گیتی آﻣﺪه اﻳﻢ
ﻛﻪ ﻧﻴﺎﻛﺎن ﻣﺎ در آن ﺧﻔﺘﻪ اﻧﺪ و ﺑﭽﻪ ﻫﺎی ﻣﺎ یک روزی در آن ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻴﺰﻧﻨﺪ
اﻳﻦ ﻣﺮﻏﺰاری اﺳﺖ ﻛﻪ رودﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎ از ﻣﻴﺎن آن ﻣﻴﮕﺬرﻧﺪ
جنگل های اﻧﺒﻮهی اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺮ ﺷﺪه از آوای ﭘﺮﻧﺪﮔﺎن
ﺑﻮﺳﺘﺎنی اﺳﺖ ﻛﻪ زﻳﺮ ﭘﺮﺗﻮ زرﻳﻦ ﺧﻮرﺷﻴﺪ ﺷﺎخه
درخت ها از ﮔﻞ ﺧﻤﻴﺪه
دﺷﺖ ﻫﺎی ﺳﺒﺰ اﺳﺖ، ﺗﭙﻪ ﻫﺎی ﺷﻨﮕﺮفی اﺳﺖ، آﺳﻤﺎن ﻻﺟﻮردی اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﻏﺎن ﻫﻮا روی آن ﭘﺮواز ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ
ﻏﺒﺎر ﺳﻔﻴﺪ ‏ﺟﺎده ﻫﺎ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﺬرد دﺷﺖ ﻫﺎی ﭘﻬﻦ و ﺧﺮم ﮔﻞ ﻫﺎی ﺳﺮخ
بلبلی ﻛﻪ روی ﺷﺎﺧﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﻴﻜﺸﺪ
ﮔﺎوﻫﺎئی ﻛﻪ آﻫﺴﺘﻪ ﭼﺮا ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ
ﻛﺸﺎورزانی ﻛﻪ ﺟﺎمه ﺑﻠﻨﺪ آبی ﺑﺮﻧﮓ آﺳﻤﺎن در ﺑﺮ دارﻧﺪ و ﻛﺸﺖ و دور ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ
زﻣﺰمه زنجره، ﻧﺴﻴﻢ دﻟﻔﺰای ﺑﺎﻣﺪاد، آواز زﻧﮓ ﻳﻜﻨﻮاﺧﺖ ﻛﺎروان
میهن همه این گل و گیاه و جانورانی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ روان ﻣﺎ آﺷﻨﺎ ﺷﺪه اﻧﺪ
ﻛﻪ ﻧﻴﺎﻛﺎن آﻧﻬﺎ ﺑﺎ ﻧﻴﺎﻛﺎن ﻣﺎ زﻧﺪﮔﺎنی ﻛﺮده و آﻧﻬﺎ را ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎ به اﻳﻦ آب و ﺧﺎك وابستگی ﻣﻴﺪﻫﺪ.
این ﻓﺮﻳﺒﻨﺪگی ﻫﺎئی اﺳﺖ ﻛﻪ زﻧﺪﮔﺎنی ﺷﺮﻧﮓ آﮔﻴﻦ ﻣﺎ را دﻟﺮﺑﺎ ﻣﻴﻜﻨﺪ.
میهن، ﻣﻴﻬﻦ آب و ﺧﺎك ﻣﺎ

گزیده ای از کتاب پروین دختر ساسان

No comments:

Post a Comment

The Sound of Silence آوای سکوت

Hello darkness, my old friend   سلام تاریکی دوست قدیمی من I've come to talk with you again آمده ام تا دگربار با تو سخن بگویم Because a v...