Tuesday, September 15, 2020

روزی که صدا و سیما حکومتی از مانکجی هاتریا، رمال و تروریست ساخت!


ده سال پیش، بهمن ماه 1388 در روزهای میانه زمستان، صدا و سیما حکومتی اقدام به پخش سریالی تحت عنوان «سال های مشروطه» کرد. روایتی تحریف شده از روزگار مشروطه با کارگردانی «محمدرضا ورزی» از عناصر امنیتی نزدیک به سپاه پاسداران که در دوره ریاست «عزت‌الله ضرغامی» به پروژه های سریالی سیما پیوسته بود. در تدوین سناریو و تولید مجموعه، از مشاوره و هم اندیشی «عبدالله شهبازی» و اقتباس از آثار وی چون مجموعه کتاب «زرسالاران پارسی و یهودی» هم یاری گرفته شده بود.
کسانی که دستی در پژوهش تاریخ معاصر ایران دارند، نیک آگاهند که «عبدالله شهبازی» همانند «ناصر بناکننده»(پورپیرار) از توده ای های تواب بود که یک دوره ریزش و جذب از حزب توده به بدنه سیاسی حکومت اسلامی را تجربه کرده است.(1) یکی از فاکتورهای مهم مُدارای حکومت با شهبازی آنهم در اوج سرکوب و تار و مار کردن هواداران احزاب چپ در سال های شصت، به پیشینه پدرش«حبيب الله شهبازی» باز می گردد. 
وی از فئودال ها و خوانین عشایر جنوب و سرکرده شورش مسلحانه عشایر فارس برعلیه حکومت پهلوی در پشتیبانی از «روح الله خمینی» بود. حبیب الله شهبازی ارتباطات نزدیک و نامه نگاری و پیوسته ای با آخوندهای بانفوذ چون «دستغیب» و «خمینی» داشت.(2) این پیشینه زمینه ساز آن شد تا بعدها در دهه شصت فرزند وی باوجود سابقه و زمینه فعالیت در حزب توده و ارتباط با شوروی، مورد عفو قرار گرفته و حتی جذب بدنه سیاسی و مدیریتی حکومت شده و سال ها ریاست «مؤسسهٔ مطالعات و پژوهش‌های سیاسی» وابسته به وزارت اطلاعات را بر دوش داشته و از مشاوران سیاسی نزدیک به حلقه قدرت باشد.
در سریال سال های مشروطه بطور سیستماتیک و هدفمند کوشش شد تا چهره ای خشن و مخوف از مانکجی هاتریا، زرتشتیان و سایر اقلیت های مذهبی به نمایش گذاشته شود و اینگونه القاء شود که آنها وصله ی ناجور و ناهنجار جامعه ایرانی بوده و دائم در پس پرده در حال جاسوسی برای بیگانگان و توطئه بر علیه حکومت هستند!(3)
آنچه روشن است، به لحاظ تاریخی نقش زرتشتیان ایران و پارسیان هند، ارامنه، یهودیان، بهائیان و دیگر ایرانیان غیرمسلمان در انقلاب مشروطه و سپس حضور فعال آنها در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور در روزگار پهلوی چیزی نیست که با خاک پاشی و تحریف قابل انکار و لاپوشانی باشد.(4)
طنز تلخ آنجایی بود که قلم به مزدان و سناریوسازان تلویزیون حکومتی، تکلیفشان با خودشان هم روشن نبود و در این آش شوربای درهم و برهم خودساخته، درمانده بودن.
از یک سو چهره ای راسپوتین گونه(5) از مانکجی میساختند که در دربار قاجار، نفوذی شیطانی دارد و شهره به شغل رمالی و فال بینی است! 
در سکانسی دیگر، وی را بر مسند استاد بزرگی لژ فراماسونری در ایران مینشاندن!(6) 
در فصلی دیگر وی را دست‌نشانده، جاسوس و سرکرده سرويس‌های اطلاعاتی بریتانیا در ايران معرفی میکردند و در نمایی دیگر وی را به اشاعه آئین بهائی و طرح ریزی برای بمب گذاری و ترور محمدعلی‌شاه متهم مینمودند! 
خلاصه آنکه هرچه از سر دُروَندی(7) میبافتند، دلشان خُنک نمیشد...
یک خط فکری پیوسته در تمام سكانس‌های سريال که با «مانکجی هاتریا» در پيوند بود، دنبال می شد و آن كوشش در القاء این پندار بود كه مانكجي گماشته سرویس جاسوسی بریتانیا بوده و هدفي جز تبديل ايران به مستعمره انگلستان نداشته است!! 
نزدیک بودن زمان زندگی مانکجی به روزگار کنونی، امکان تحریف و دستبرد در اسناد تاریخ معاصر ایران و سرگذشت زندگی وی را برای سناریوسازان حکومتی بسیار دشوار میکند، با این وجود صدا و سیما حکومتی نشان داده که در توهین به شعور مخاطبانش مرزی نمیشناسد، و از تحریف و دروغگویی با هدف مغزشویی پیکره جامعه، هیچ پروایی ندارد! 
اینها را بسنجید با اسناد تاریخ معاصر و سال ها کوشندگی مانکجی برای رفع ظلم و بهره کشی موستوفیان حکومت قاجار و ستم آخوندهای شیعه و متعصبین مذهبی نسبت به ایرانیان غیرمسلمان و کوشش های خستگی ناپذیر مانکجی برای برچیدن مالیات ننگین و کمرشکن جزیه، اهتمام وی برای اصلاحات اجتماعی و فرهنگی در جامعه زرتشتی(8) و همت در برپایی مدارس و اشاعه سوادآموزی با آرمان زدودن چهره جهل و عقب ماندگی از سیمای آن دهقانان و کویرنشینان ستمدیده و فراموش شده...
همان روزها با در نظر داشتن تمام محدودیت ها و مرزهای سانسور و فشارهای پیدا و پنهان در فضای رسانه ای داخل ایران، در رویه نخست هفته نامه امرداد(رسانه فرهنگی خبری جامعه زرتشتیان) اقدام به نگارش یادداشتی انتقادی در این زمینه کردم. این یادداشت در کنار نشریه کاغذی امرداد در تارنمای اینترنتی امرداد(9) و تارنمای همازور(10) نیز منتشر شد؛ با این امید که کورسویی از نور در این تاریکخانه انباشته از دروغ، تحریف و اتهام باشد.



اما واکنش ها چه بود؟
به فاصله چند روز، آقای عبدالله شهبازی اقدام به انتشار جوابیه ای رسمی در تارنمای خودش کرد. یادداشت مفصلی که بیشتر از آنکه پاسخ به نقدهای این قلم باشد، مهر تائیدی بر عملکرد یک سویه و خط مشی سناریوسازان صدا و سیما حکومتی و درونمایه دروغین سریال سال های مشروطه بود!(11)
روزنامه کیهان چکیده ای از این یادداشت را در قالب یک ستون نوشته منتشر کرد و با همان ادبیات همیشگی خود از کسانی چون اینجانب با جمله: «عناصر نامطلوب رخنه کرده در رسانه ها که در پی پیشبرد خطوط فکری اربابانشان هستند»، یاد کرد!!(12)
به فاصله کمتر از یک روز از انتشار یادداشت عبدالله شهبازی و ستون نوشته روزنامه کیهان، نگارنده را برای بقول خودشان پاسخ دادن به پاره ای از سوالات و ارشاد شدن به آنجا که عرب نی انداخت بردند....!! 
چند ماهی که گذشت، حال ما که جا آمد و آب ها اندکی از آسیاب افتاد، هنگام مراجعه به مرکز اسناد کتابخانه ملی و مرکز اسناد کتابخانه مجلس، متوجه شدم که عضویت بنده را در هر دو مرکز لغو و اجازه دسترسی اینجانب به آرشیو میکروفیلم و مخزن اسناد را مسدود کرده اند. این درحالی است که این دو مکان فرنام ملی برخود دارند و بهره گرفتن از آنها دستکم در ظاهر حق تمام شهروندان ایرانی است...! 


این در صورتی است که بنابر گفته خود عبدالله شهبازی در دیباچه «زرسالاران پارسی و یهودی» وی زمانی مانند هر کاربر و پژوهشگر دیگری از کتابخانه اردشیر یگانگی(کتابخانه زرتشتیان) استفاده میکرده و بدون هیچگونه مانع تراشی به کتب و اسناد آنجا و آرشیو مکتوبات قدیمی انجمن به دفعات دسترسی داشته است.
واکنش محمدرضا ورزی، کارگردان سریال به انتقادات پیرامون تحریف تاریخ در مجموعه تلویزیونی سال های مشروطه در نوع خود جالب توجه و تکمیل کننده این دور باطل بود! 
وی در مصاحبه با خبرگزاری عصر ایران، ضمن فرار به جلو با رد نظرات منتقدین اعلام کرد که هدف وی و همکارانش از سناریوسازی، نمایش تصویری دراماتیزه از حوادث و حواشی تاریخ مشروطه با هدف جذب مخاطب عام بوده است!!(13) 
دو هفته پس از این مصاحبه سفارشی، محمدرضا ورزی در یک گفتگوی غیرمنتظره با خبرنگار خبرگزاری پارسینه، ضمن تهدید خبرنگار، واکنش های تند و قلدرمابانه ای در برابر پرسش های وی یرامون سریال سالهای مشروطه از خود نشان داد!(14)   
خوراکی که توسط عبدالله شهبازی و عوامل مجموعه سالهای مشروطه، جویده و آماده شد، توسط افرادی چون موسی حقانی(15) مصرف و در قالب مجموعه هایی چون «مستند راز آرماگدون» با شدتی بیشتر برای مغزشویی و بمباران اذهان بیننده رسانه ملی، روانه آنتن شد. این بار شمشیر را از رو بستند و همان اندک ملاحضات لحاظ شده در سریال سالهای مشروطه را هم کنار گذاشتند و مهمل بافی و ژاژگویی به حد نهایت رسید...(16)


اسفند 1398خورشیدی
هامبورگ
فرید شولیزاده


پی نوشت:
1: برای آگاهی بیشتر
http://iranian-comunism.blogspot.com/2012/07/blog-post_10.html
2: برای آگاهی بیشتر
http://kiamarzabbasi.blogfa.com/post/9
3: این دقیقا" همان نگاهی است که حکومت مذهبی کنونی و نهادهای امنیتی آن به دگراندیشان، دگرباوران و ایرانیان غیرمسلمان دارد.
4: برای آگاهی بیشتر بنگرید به نوشتاری از تورج امینی با عنوان: "نقش اقلیت‌های مذهبی در انقلاب مشروطه"
و نیز نوشتاری از بوذرجمهر پرخیده تحت عنوان: نقش زرتشتیان در جنبش مشروطیت: https://amordadnews.com/7442/
برای مطالعه بیشتر میتوانید به کتاب های "تاریخ پهلوی و زرتشتیان" نوشته جهانگیر اُشیدری و "اسنادی از زرتشتیان معاصر ایران" به کوشش تورج امینی، مراجعه کنید.  
5: گریگوری راسپوتین، کشیش و راهب بانفوذ دربار نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه
6: اتهام و برچسب وابستگی به جریان فراماسونری با هدف تخریب چهره، سالهاست که از سوی دستگاه تبلیغاتی و تاریخ سازی حکومت به روشنفکران مشروطه و رجال تجددخواه ایران معاصر وارد میشود و زرتشتیان هم در این قاعده مستثنی نبوده اند. برای نمونه بنگرید به این یادداشت روزنامه کیهان پیرامون روانشاد کیخسرو شاهرخ:
https://www.magiran.com/article/1792556   
7: دُروند(دروگوند) در آیین زرتشتی به کسی گفته میشود که اندیشه و گفتار و کردار بد داشته، و آگاهانه حقیقت را انکار و دانسته دروغ و پلیدی را راستی جلوه میدهد.
8: بنابر مندرجات اظهار سیاحت ایران و نامه های روانشاد مانکجی، برخی اربابان زرتشتی متمول یزد با بی توجهی به اصل تک همسری در فرهنگ زرتشتی، دو همسر اختیار کرده بودند! مانکجی آنها را مجبور کرد که یکی از این همسران را طلاق دهند. پوشیدن سدره میان زرتشتیان رو به فراموشی بود، مانکجی در بازگستری این فرهنگ میان زرتشتیان اهتمام ورزید. در برخی زیارتگاه ها رفتارهای ناهنجاری چون قربانی کردن حیوانات باب شده بود، از آن جمله قربانی کردن گاو در پیر پارس بانو، مانکجی ضمن نهی کردن این رفتارها که تاثیر پذیرفته از مذاهب دیگر بود، اقدام به نصب سنگ نوشته ای نامور به لعنت نامه مانکجی در آن زیارتگاه کرد. و...
9: امرداد
http://amordad6485.blogfa.com/post/3967
10: همازور
http://hamazoor.ir/persian/index.php?option=com_content&task=view&id=2136&Itemid=1904
11: یادداشت عبدالله شهبازی در تارنمای شخصی خودش
https://www.shahbazi.org/blog/Archive/8825.htm
12: یادداشت عبدالله شهبازی و ستون نوشته کیهان توسط شمار متنابهی از وبلاگ ها و تاربرگ های وابسته به جریانات افراطی مذهبی و عناصر امنیتی بازنشر شد، از آن جمله تارنمایی وابسته به انصار حزب الله در یزد که پیش از آن با انتشار یادداشتی ساعت فردوسی در میدان مارکار این شهر را نماد فراماسونری و زخمی بر چهره دارالمومنین یزد معرفی کرده بود! اینبار هم در پیوست یادداشت عبدالله شهبازی نتیجه گیری کرده بود که نگارنده بدون شک از عوامل فراماسونری هستم!!
13: مصاحبه محمدرضا ورزی با خبرگزاری عصر ایران:
https://www.asriran.com/fa/news/99965/%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7%D9%87-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D8%B2%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%86%D9%87-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%81 
14: محمدرضا ورزی، مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری پارسینه در اواخر بهمن 1388 پیرامون سریال سالهای مشروطه:
اگر رانت هم بوده، حتما بوده دیگه! اینقدر قدرت داشتم و گردن کلفت بودم که رانت بگیرم و رانتخواری کنم!!
https://www.parsine.com/fa/news/17382/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D9%88%D8%B1%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D9%82%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86-%DA%A9%D9%84%D9%81%D8%AA-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%85-%DA%A9%D9%87-%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%85
15: موسی حقانی که با عناوین پژوهشگر و مورخ در «موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران» وابسته به وزارت اطلاعات فعالیت دارد. وی پیشینه ای سیاه در زمینه ستیز با تاریخ ایران باستان، هویت ملی ایران و فلم فرسایی برعلیه رجال ملی گرا تاریخ معاصر ایران دارد.
16: بخش های کوتاهی از مجموعه راز آرماگدون و مهمل بافی های موسی حقانی پیرامون مانکجی هاتریا در شبکه خبر:
https://www.aparat.com/v/rDLmT
https://www.aparat.com/v/g05C3
 https://www.aparat.com/v/EJwQK

No comments:

Post a Comment

برای خلق تفاوتها باید شجاع بود باید خط شکن بود. همه مرزهای باید و نباید را در هم نوردید هیچ چیز هیچ چیزی را نباید بعنوان مقدس باقی گذارد. هم...