Friday, May 31, 2024

natural


 That's the price you pay

اون بهائیه که تو میپردازی

Leave behind your heart and cast away

دلتو پشت سر بذار و از خودت دور کن

Just another product of today

فقط یه محصول دیگه ی امروز

Rather be the hunter than the prey

ترجیح میدم که شکارچی باشم تا یه طعمه

And you're standing on the edge face up

و تو روی مرز وایسادی سرتو بالا بگیر

‘Cause you're a natural

چون یه فرد طبیعی هستی

A beating heart of stone

یه قلب سنگی تپنده

You gotta be so cold

باید خیلی سرد (بی روح) باشی

To make it in this world

تا تو این دنیا دووم بیاری

Yeah, you're a natural

آره، تو یه طبیعی هستی

Living your life cutthroat

بی رحمانه زندگی میکنی

You gotta be so cold

باید خیلی سرد (بی روح) باشی

Yeah, you're a natural

آره، تو یه طبیعی هستی




این ترانه Imagine dragons پیرامون زندگی جنگل گونه امروزی است.

جایی که هیچ ترحمی به تو نمیکنن. تا پوست و استخوان به تو میتازند، گوشت تنت را میخورند و حتی استخوان هایت را هم دور می اندازند. درست همانند طبیعت وحشی و یک جنگل.

همش رقابت، همش بدو بدو، همش درگیری.

جایی که مانند آهوئی هستی که یوزپلنگ در تعقیب اوست. اگر یک لحظه درنگ کنی، شکار یوزپلنگ خواهی شد.!

پس باید شتابان بدوی...

باید خودت را تطبیق بدهی با آن و سازگاری پیدا کنی، وگرنه از چرخه زندگی حذف خواهی شد.

برای بقا، تو نیز تلاش میکنی همانند دیگران شوی. دیگه ترجیح میدی که تو خودت باشی، تو قالب آن یوزپلنگ. دیگه از آهو بودن خسته میشی.

این سبب خواهد شد که وجود تو به تاریکی کشیده شود.

یکی میشوی همانند دیگران، یک محصول از زندگی جنگل وار امروزی.

تو که خیلی معمولی و صاف و ساده بودی، دیگه قلبت را باید از سنگ کنی. بی حس و سرد، تنها فکر خودت باشی.

باید برای دوام آوردن در این طبیعت بی رحم تلاش کنی. پس تلاش میکنی، تلاش میکنی و تلاش میکنی. چون خودتی و خودت. تک و تنها...

ف.ش


Thursday, May 30, 2024

Khalil Gibran

 




برداشت آزاد

تو دو تن هستی:
یکی بیدار در ظلمت
و دیگری خفته در نور

ماسه و کف،
جبران خلیل جبران


Oldboy

 


نویسه روی نقاشی به زبان کره‌ای در سکانسی از فیلم اولدبوی، ترجمه سروده ای از نویسنده و شاعر آمریکایی "الا ویلر ویلکاکس" است.

Laugh, and the world laughs with you;
Weep, and you weep alone.
For this brave old earth must borrow its mirth,
But has trouble enough of its own.
"Ella Wheeler Wilcox"

بخند، دنیا با تو می‌خندد،
گریه كن، تنها خود گریه خواهی كرد؛
زمین پیر و اندوهگین باید شادمانی‌ات را امانت بگیرد،
در حالی كه به اندازه‌ی كافی، درگیر دشواری‌های خویش است.

"الا ویلر ویلكاكس"

انسان در جستجوی معنا

 


زندگی تحت هر شرایطی واجد معنا است. حتی مصیبت بارترین نوع آن.

محرک اصلی ما در زندگی، میل و نیتمان برای پیدا کردن معنی آن است.

ما این آزادی را داریم که معنی آنچه انجام می‌دهیم و آنچه تجربه می‌کنیم، یا حداقل آنچه که در جایگاه خودمان در یک موقعیت رنج‌آور و تغییرناپذیر با آن روبرو می‌شویم، بیابیم.



تلاش براى يافتن «معنى» در زندگى ، اساسى ترين نيروى محركه‌ى هر فرد در دوران زندگى اوست.
من به جرات می‌گویم که در دنیا چیزی وجود ندارد که به انسان بیشتر از یافتن «معنی» وجودی خود در زندگی یاری کند. در این گفته نیچه حکمتی عظیم نفهته است که: ‏کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی خواهد ساخت.
معنای زندگی هر کس همان اندازه واقعی است که وظایف زندگانی او؛ به این معنی که وظایفی که برای خود تعیین می‌کنیم سرنوشت ما را می‌سازد.
آنچه انسان‌ها را از پا در می‌آورد، رنج‌ها و سرنوشت نامطلوبشان نیست بلکه بی‌معنا شدنِ زندگی است که مصیبت بارتر است. و معنا تنها در لذت و شادمانی و خوشی نیست، بلکه در رنج و مرگ هم می توان معنایی یافت.


کسی هستم که از اردوگاه مرگ آشویتس، جان سالم به در برده است.
چشمانم چیزهایی دیده که چشم هیچ انسانی نباید میدیده.
اتاق های گازی را دیدم كه توسط بهترین و ماهرترین مهندسین ساختمان ساخته شده بودند!
بهـترین و متخصص‌ترین پزشكانی را دیدم كه كودكان را به شكل ماهرانه ای مسموم میكردند!
نوزادانی که توسط آمپول های پرستارهایی مـُردند که بهترین پرستاران بودند،
انسانهایی که توسط فارغ‌التحصیلان دبیرستان ها و دانشگاه ها سوزانده شدند!!
به آموزش به این دلیل مَشکوکم!
چیزی که از شما میخواهم این است که
برای انسان شدن دانش آموزان تلاش کنید و تلاش شما موجب تربیت «جانورانِ دانشمند» و «بیماران روانیِ ماهر» نشود.
خواندن، نوشتن، ریاضیات و... زمانی اهمیت پیدا میکند که به انسان شدن کودکان کمک کنید و این كلید انسان بودن این كودكان در آینده میباشد.
پزشك شدن، مهندس شدن، متخصص شدن، كار سختی نیست و میشه با چند سال درس خوندن بهشون رسید و چه بسا امروز ما در جامعه هم پزشكان زیادی داریم و هم مهندسین زیادی داریم.
اما بزرگترین ثروت ما انسانیت و اخلاق ماست كه با هـیچ مدركی قابل مقایسه نیست...!


گزیده از کتاب "انسان در جستجوی معنی"
Viktor Frankl
(ویکتور فرانکل)

پیشگفتار ضیافت، افلاطون


در جوامع استبدادی همیشه زن و مرد از هم جدا می شوند تا مرد ها و زن ها چیزی که بینشان جریان داشته باشد، شهوت بیمار گونه ناشی از توهم شناخت از هم باشد،
تا هیچ زنی و مردی زیبایی و زشتی واقعی را نتواند تشخیص بدهد و زن ها و مرد ها در انتخاب هم به اندازه شهوت برانگیز بودن توجه داشته باشند و بس، نه چیز دیگری.
چرا؟
چون اگر در جامعه روابط زن و مرد آزاد باشد آن دیوار شهوت فرو می ریزد و زن ها و مرد ها زیبایی و زشتی واقعی را تشخیص می دهند و خانواده هایی که تشکیل می دهند بر دوست داشتن  انسانی بنا می کنند و فرزندان سالم تربیت می کنند که تاب استبداد را ندارد و به عبارتی استبداد با وجود آنها بیگانه است، چرا که آزاد پرورش می یابند.

پیشگفتار ضیافت، افلاطون

 

socrates


‏The perfect human being is all human beings put together, it is a collective, it is all of us together that make perfection.

یک انسان کامل یعنی تمام انسان ها درهم ادغام شوند. این یک مسئله جمعی است، این یعنی ما، یعنی همه ما باهم، در آن صورت به کمال(تکامل) میرسیم.

 

yanni


‏از تمام نیروهایی که در طول زمان بر ما وارد می شود، حداقل برای من عشق قوی ترین آنها بوده است.

همانطور که جمعیت ما افزایش پیدا میکند، سیاره ما کوچکتر و کوچکتر میشود، بنابر این بسیار مهم است که یاد بگیریم چگونه یکدیگر را دوست داشته باشیم و بپذیریم؛ و زمانی که این کار ممکن نبود ‏دستکم یاد بگیریم که چگونه یکدیگر را تحمل کنیم.

من این درس ارزشمند را خیلی زود در زندگی دریافتم، به دلیل تغییر فرهنگ و نقل مکان کردنم از یونان به آمریکا و تا امروز مردم از من می پرسند یونانی هستی یا آمریکایی؟

من انسان هستم،

دقیقا" مانند بقیه مردم،

‏پس از آن یونانی، آمریکایی، چینی یا هندی هستم.

ما باید درک کنیم و بدانیم به تعداد افرادی که در این سیاره زندگی می کنند، روش زندگی وجود دارد.

2500سال قبل سقراط فرمود: «یک انسان کامل یعنی تمام انسان ها درهم ادغام شوند.» این یک مسئله جمعی است،

این یعنی ما...

یعنی همه ما باهم،

‏در آن صورت به تکامل میرسیم. .



 

Wednesday, May 29, 2024

The Curious Case of Benjamin Button

 


‏بعضی از آدم ها برای این به دنیا آمدن که کنار رودخانه بنشینند، بعضی ها از آذرخش سکته میکنند، بعضی ها به موسیقی گوش میسپارند، بعضی ها هنرمندند، بعضی ها شنا میکنند، بعضی ها دکمه‌ها را میشناسند، بعضی ها شکسپیر را می شناسند. بعضی ها مادرند و بعضی آدم‌ها می‌رقصند.

اف. اسکات فیتزجرالد


Some people were born to sit by a river. Some get struck by lightning. Some have an ear for music. Some are artists. Some swim. Some know buttons. Some know Shakespeare. Some are mothers. And some people — dance.

F. Scott Fitzgerald.


فلسفیدن با پتک

 

طیّ تاریخ، کوشیدند مگر مردم را به اصلاح آرند، آنان را «بهتر» کنند: پیش از هر چیز همین را «اخلاق» نام گذارده بودند. اما… آن را «دست‌آموز کردنِ» حیوان‌وارِ انسان و گونه‌ای رام کردنِ مردم را نکو کردنِ آنان نامیده‌اند!

این اعلام جنگی ست بزرگ در بابِ به صدا در آمدنِ بت‌ها، آنچه این بار به صدا در می‌آید نه بت‌هایِ زمانه که بت‌های جاودانه‌اند . . . و اینجا چنان پتک را با ایشان آشنا می‌کنم که گویی مضراب را _ با بت‌هایی که که کهن تر و ایمان آورده تر و آماسیده تر از آنها بتی نیست … همچنین پوک‌تر …

چه، برای بت پرست نبودن، تنها شکستن بت ها کافی نیست، باید خوی بت پرستی را ترک گفت.....

برداشت آزاد از غروب بتان

ف.ش

کارل پوپر:


«در میان همه آرمان‌های سیاسی، آن که ادعای خوشبخت کردن جامعه بشری را دارد، از همه خطرناک‌تر است.
تلاش برای برپایی بهشت بر روی زمین، همیشه به جهنم راه برده‌است.
کسانی که می‌پندارند، قادرند بشریت را سعادتمند کنند، انسان‌های خطرناکی هستند.
اساساً رؤیای ساختن بهشت بر روی زمین، رؤیای خطرناکی است، چراکه پس از مدتی باور می‌کنند که حق دارند، تعداد بی‌شماری انسان شرور را از میان بردارند، تا دیگران را به اصطلاح سعادتمند کنند.»
«این نظریه که حقیقت آشکار است یعنی هر کس خواستار دیدن آن باشد می‌تواند آنرا ببیند، تقریباً اساس و شالوده هر گونه تعصب و خشکه مقدسی بوده است.»
«اگر بنا باشد تمدن ما به هستی ادامه دهد، باید عادت به دم فرو بستن و سر فرود آوردن در برابر مردان بزرگ را از خویشتن دور کنیم. مردان بزرگ خطاهای بزرگ مرتکب می‌شوند.».
«آن نوع معرفت که جان دیگری را بخاطر عقیده‌ای که بدون بررسی و آزمایش پذیرفته شده، یا آرمانی که ممکن است تحقق نیابد، فدا کند امر بسیار وحشتناکی است.»
«کسی که حرف آخر را زده باشد وجود ندارد.، من هیچ چیز نمی‌دانم، همهٔ ما هم هیچ چیز نمی‌دانیم.» .


جامعه باز و دشمنان آن

 

ژیل دلوز

 


هنگامی که کسی می‌پرسد فلسفه به چه کار می‌آید، پاسخ باید ستیزه جویانه باشد، چرا که پرسش کنایه آمیز و نیش‌دار است.

فلسفه نه به دولت خدمت می‌کند و نه به کلیسا، که هر دو دغدغه‌های دیگری دارند. فلسفه به خدمت هیچ قوه‌ی مستقری در نمی‌آید. کار فلسفه ناراحت کردن است. فلسفه‌ای که هیچ‌کس را ناراحت نکند و با هیچ‌کس ضدیت نورزد فلسفه نیست.

کار فلسفه آزردنِ حماقت است، فلسفه حماقت را به چیزی شرم آور تبدیل می‌کند. فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی‌های اندیشه در تمامی اَشکالش.

آیا جز فلسفه رشته‌ای هست که به نقدِ تمامیِ رازآمیزگری‌ها، هر خاستگاه و هدفی که داشته باشند، همت گمارد؟


سرچشمه نیکی

 


واژگان پهلوی زیر از کتاب دینکرد نهم است که در واقع شرحی است از ترجمه و تفسیر پهلویِ یسنا هات ۴۳ گاتها که گفتمان آن پیرامون سرچشمه «نیکی در میان همۀ مردمان» است

Spennāg mēnōy dām hamāg ēk-gōhr hēnd. * ud aweštābišn ī hannām ī ēk tan ān ī hamāg ān tan bawēd.

ترجمه: آفریده[های] مینویِ نیک همه از یک گوهرند. *** و آزردن عضوی از یک تن، [آزردن] همۀ آن تن بوَد.


پ.ن: اشاره به هم پیکر بودن تمام تن های جهان استومند با گوهر سرشتین یا تن بی کران و بی پایان خود اورمزد است(وحدت وجود) این همان هم‌پیوندی ذرات نور(آفرینش) با «انغ رئوچنگه»(ذات روشنایی بی پایان) است که در حکمت خسروانی از آن سخن می‌رود.


شعر سعدی[بویژه بیت نخست] در خاطرتان نمی آید؟


بنی آدم اعضای یک پیکرند

که در آفرينش ز یک گوهرند


چو عضوى به درد آورد روزگار

دگر عضوها را نماند قرار


تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی


بودا

 



No one saves us but ourselves. No on can and

no one may. We ourselves must walk the path

هیچ کس به غیر از خود ما نمی تواند ما را نجات دهد. هیچ کس نمی تواند چنین کاری بکند. ما خودمان باید مسیر راه را طی کنیم. ‏


Peace comes from within. Do not seek it without

آرامش از درون می آید. آن را از برون جستجو نکن.


The mind is everything. What you think, you become

ذهن همه چیز است، به آن چیزی که فکر می کنید تبدیل خواهید شد.


کارل سیگن

 


از آنجایی که در این مسیر طولانی، جامعه هر سیاره ای در معرض خطر تاثیرات فضا قرار می گیرد. هر تمدن بقا یافته باید به یک مسافر فضایی تبدیل شود، نه بخاطر اشتیاق اکتشافاتی یا رمانتیک، بلکه بخاطر کاربردی ترین دلیل قابل تصور: زنده ماندن.


Pi(π)

 


کابالیست ها (Kabbalist) بر این باور هستند که برپایه ساختار رقومی سفر اعداد در عهد قدیم(تورات) میتوانند به اسم اعظم خدایشان برسند و برپایه گفته های کتاب زوهر(זהר) این اسم اعظم را مانند کلیدی برای گشودن دروازه ملکوت آسمان و فرا خوانده یهوه بکار گیرند.

هنوز هم بسیاری از پیروان این مکتب بر این باورند که اسم اعظم بر مبنای چیدمان فیبوناچی، یک عدد ۲۱۶[یا ۲۱۸] رقمی است که بصورت رازگونه در عهد قدیم نهفته شده و مجذوری از Pi(π) است و به لحاظ هستی انگاری هندسی، نمایانگر یک ساختار فضایی مارپیچ یا دایره تو در تو از هستی است.

این باور دستمایه کارگردان آمریکایی، «دارن آرونوفسکی» در ساخت فیلمی با همین نام Pi(π) شد.


ریموند چندلر

 


دو گونه حقیقت در دنیا وجود دارد. حقیقتی که راه را روشن می کند و حقیقتی که دل را گرم. نخستین حقیقت، دانش است و دیگری هنر ناب.


نیچه

 



هیچ پدیدهٔ اخلاقی وجود ندارد؛ بلکه تعبیرهای اخلاقی از پدیده‌ها وجود دارد.

پ.ن:
فلسفه اخلاق برآمده از همین تفسیر اخلاقی پدیده ها توسط ذهن انسان است و اساساً مفهوم اخلاق برای طبیعت امری بی‌معنی است

Socrates


 

دانم که ندانم

ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα

I know that I know nothing


پ.ن:

آگاهی و اقرار به ندانستن، ویژگی یک ذهن خردمند، پویا و جستجوگر است.

پور سینا:

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت

اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره ای راه نیافت


شارل دو مونتسکیو می نویسد: باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی‌دانید.


Abraham Lincoln:



Those who deny freedom to others, deserve it not for themselves; and, under a just God, can not long retain it.


Our defense is in the preservation of the spirit which prizes liberty as the heritage of all men, in all lands, everywhere.


I leave you, hoping that the lamp of liberty will burn in your bosoms until there shall no longer be a doubt that all men are created free and equal.


Let us discard all this quibbling about this man and the other man; this race and that race and the other race being inferior, and therefore they must be placed in an inferior position; discarding our standard that we have left us. Let us discard all these things, and unite as one people throughout this world, until we shall once more stand up declaring that all men are created equal.


As I would not be a slave, so I would not be a master. This expresses my idea of democracy. Whatever differs from this, to the extent of the difference, is no democracy.


همانطور كه مايل نيستم بنده كسي باشم، حاضر نيستم ارباب كسي هم باشم.

كسانی كه مخالف آزادی ديگرانند، خود لياقت آزادی را ندارند.


مردم حق دارند در هرکجای دنیا که باشند در برابر حکومتی که نمی‌خواهند، بپا خیزند و آنرا به زیر کشند تا حاکمیتی که خود را لایق آن می‌دانند برپا کنند. این «حق» تنها نیرویی است که می‌تواند همه جهان را آزاد کند.


Tuesday, May 28, 2024

خیام

 


هستی در برابر ما چون هزارتوی ناشناخته هاست. تنها روشنی بخش راه انسان در میان این تاریکی ها، روشنایی خرد و دانش است.

پس ستوده باد خرد و دانش نیکی افزای زندگی گستر...


The Grand Design

 



در عصر حاضر، فلسفه نتوانسته است، خود را با تحولات جدید علوم همراه کند.
فلسفه مرده است.
بنابراین امروز این دانشمندان و بطور خاص فیزیکدان ها هستند که بار فیلسوفان در پاسخ به پرسش های بنیادین را به دوش میکشند.

استیون هاوکینگ
The Grand Design - ص5

نرسیدن های بی انتها...

 


و جاده ....

خود حکایت دیگری ست

در رفتن های بی سبب

و نرسیدن های بی انتها . . .

مهنازتوماج



Sunday, January 21, 2024


برای خلق تفاوتها باید شجاع بود باید خط شکن بود. همه مرزهای باید و نباید را در هم نوردید

هیچ چیز هیچ چیزی را نباید بعنوان مقدس باقی گذارد. همه تابوهای پوسیده این جامعه سیاه فکر را باید خورد کرد و در هم شکست

تا نور بتابد در این تاریک خانه و در نبود انگلها و کرم ها زندگی دوباره روئیدن آغاز کند

ف.ش

Monday, January 08, 2024

مفهوم زندگی

 


اینکه سال‌ها تنها باشی و بدونی که هیچکس و هیچ چیزی حتی در سخت‌ترین شرایط هم قرار نیست به کمکت بیاد و بفهمی که فقط خودت هستی و خودت، و باید تحت هر شرایطی فقط به خودت متکی باشی، مفهوم زندگی و نگاه آدم به انسان‌ها را از ریشه دگرگون میکنه
وقتی به این نقطه رسیدی، میتونی از تو تاریکی گور برخیزی و دوباره روشنایی زندگی را تنفس کنی

ف.ش

Wednesday, June 28, 2023

پاکیزگی در دین زرتشتی


شماره جدید چهره نما نشریه مرکز زرتشتیان کالیفرنیا مقاله ای از این قلم با نام: پاکیزگی در دین زرتشتی نسخه اولیه این نوشتار دوازده سال پیش در ماهنامه فروهر منتشر شده. ویرایش تازه و روزآمد آن پس از یک سال بازنگری در دسترس است.

ف.ش


https://www.czcjournal.org/ 

Wednesday, May 31, 2023

زمان «خط» است نه دايره

 


ساعت دایره ای دروغ مي‌گويد، زمان دور يک دايره نمي‌چرخد. زمان بر روی خطی مستقيم میدود و هيچگاه، هيچگاه، هيچگاه باز نمیگردد.

ايده ساخت ساعت به شکل دايره، ايده جادوگری فريبکار بوده است! ساعت خوب، ساعت شني است. هر لحظه به تو نشان ميدهد دانه‌ای که افتاد ديگر باز نمیگردد و به يادمان مي‌آورد که زمان «خط» است نه دايره؛ و زمان رفته ديگر باز نمیگردد.

نه افسوس، نه اصرار، بر اين خط بی انتها تاثيری ندارد.

گویی فريبی که ما را خرسند میکند بيش از صد حقيقت برای ما ارزش دارد.


آنتوان چخوف - تمشک تیغ دار

ترجمه صادق هدایت


Monday, March 27, 2023

Our Moral Fate: Evolution and the Escape from Tribalism


قبیله گرایی بسیار بدتر از اختلاف نظر یا حتی اختلاف نظر عمیق است. اگر من با شما اختلاف نظر داشته باشم، باز هم ممکن است با احترام با شما رفتار کنم به حرفتان گوش دهم و سعی کنم که با چانه زنی و مصالحه حد وسط را بگیرم تا سازش کنم اما در قبیله گرایی کسی را که با شما اختلاف نظر دارد صرفاً در اشتباه نمیدانید بلکه او را به طور اصلاح ناپذیری احمق و ناآگاه یا به طور علاج ناپذیری فاسد ریاکار و حتی شرور میشمارید. در این صورت نظرات آن فرد را نادیده میگیرید چون او را شایسته بحث و گفتگو نمیدانید. در شدیدترین حالت این امر به انسانیت زدایی از دیگری می انجامد. به نظر ما انسانها عاقلند و میتوان برای آنها دلیل و برهان آورد؛ بنابراین وقتی کسی را از دایرهٔ موجوداتِ عاقل طرد میکنیم از آنها انسانیت زدایی میکنیم

.... قبیله گرایی به دو دلیل دموکراسی را تهدید میکند دلیل اول این است که از گوش سپردن به «دیگری» و گفتگو با او جلوگیری میکند و دیگری را نامعقول و خارج از دایره موجودات عاقل میشمارد، بنابراین امکان چانه زنی و مصالحه که برای دموکراسی اهمیتی حیاتی دارد از بین میرود. دلیل دوم این است که هر اختلافی را شبیه به بازی حاصل صفر می داند ـ پیروزی من دقیقاً برابر با شکست شما است و برعکس ـ و فکر میکند که همۀ اختلافها سناریویی آخرالزمانی دارند. به عبارت دیگر ذهنیت قبیله گرا تصور میکند که در نوعی وضعیت اضطراری تمام عیار هستیم - نوعی رقابت بی امان مرگبار بر سرِ مهم ترین چیزهای ممکن اگر چنین طرز فکری داشته باشید و نتیجه قطعی اختلاف را پیروزی یک طرف و شکست طرف دیگر بدانید نه تنها در پی چانه زنی و مصالحه برنخواهید آمد بلکه به آخر خواهید زد وقتی فکر کنید که پای مرگ و زندگی در میان است دیگر به هیچ قید و بند اخلاقی ای پایبند نخواهید بود.

آلن بوكانان، استاد فلسفه در دانشگاه آریزونا و نویسنده کتاب  تقدیر اخلاقی ما، تکامل و فرار از قبیله گرایی


Allen Buchanan
Our Moral Fate: Evolution and the Escape from Tribalism
2020 MIT

Monday, March 20, 2023

نوروز Nowruz


نوروز برای من و بسیاری از آنها که در خارج از ایران، دور از جمع ایرانیان و تنها زندگی می‌کنند، در گذر روزگار تبدیل به یک مراسم مجازی و محدود به فرستادن پیام شادباش به دوستان و خانواده در نت شده است.
گمان میکنم آخرین باری که خوان نوروزی(:سفره هفت سین) داشتیم هفت یا هشت سال پیش در ترکیه همراه با جمعی از دوستان بود.
با تمام این اوصاف اما نوروز به هر شکل و گونه‌ای که باشد، پیام‌آور شادی، فرارسیدن بهار و باز رویش زندگی است. برپایه آموزه‌های اوستا و فرهنگ ایران باستان، شادی موهبتی داده شده به آفرینش توسط اهورامزدا است تا آفریدگان در برابر غم و اندوه اهریمنی تاب آورند.
فرهنگ شادی و شاد خوردن و شاد زیستن در نویسه‌های سخنوران پارسی گو چون خیام، فردوسی و حافظ هم ستوده شده است.چنانکه خیام می‌فرماید:

می خوردن و شاد بودن آیین من است
فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است

گفتم به عروس دهر کابین تو چیست
گفتا دل خرم تو کابین من است

امید آنکه با فرارسیدن نوروز و آمدن بهار در این سال نو جوانه های شادی در جان و زندگی یکایک ما و آنها که عزیز می‌داریم و دوستشان داریم رویشی دوباره یاب و دبا رویش جوانه‌های امید و گسترش روشنایی در زادبوم ما همراه شود.
روزگار ما و ایران به از این باد.


نوروزتان پیروز، هر روزتان نوروز

ف.ش




Friday, March 10, 2023

Secularism


بسیاری از نازک اندیشان جامعه ایرانی بر این باورند که سکولاریسم با دین ستیزی هیچ میانه ای ندارد و تنها به جدایی دین از سیاست و قانون مرتبط است
اما مشخص نیست آنها چگونه بناست بدون ستیز و به چالش کشیدن صریح باورها و اعتقادات مذهبیون قوانین مذهبی را از چارچوب قانون حذف کنند؟ 
چگونه بناست بدون ستیز جلوی آموزش مذهب جلوی اجبار حجاب دختران اجبار ختنه پسران بایستند و آموزش احکام و باورهای دینی را در مدارس بگیرند؟
چه آن نسلی که در انقلاب و جنگ برای دین جان داد چه نسلی که سلام فرمانده میخواند تا فدا شود چه نسلی که گیج و پوچ شده چون به تناقض رسیده همه محصول درک ناصحیح چندین نسل جامعه ایرانی از نحوه مواجهه درست سکولاریسم با دین است.

Thursday, March 02, 2023

ارسطو: آغاز نیمی از کل است

 


Das Problem endlich einmal anzufangen, kennen Sie mit Sicherheit auch. Es ist immens schwierig, hier in Bewegung zu kommen. Nur von alleine tut sich gar nichts. Wenn der Start erstmal geglückt ist, geht es wesentlich leichter. Anfangen und nicht warten, ist das Thema. Kommen Sie vom Perfektionismus weg, denn er schadet Ihnen wesentlich mehr, als er gut tut. Nur wer anfängt, kann gewinnen. 

Tipp
Just do it! ist das erste, wunderbare Prinzip. Fange endlich an und dazu haben wir das Buch Fange endlich an zu leben!“ Genau das Thema endlich anzufangen und nie mehr zu warten, auf dass sich etwas von alleine tun wird.

بی‌گمان مشکل آغاز کار را می‌دانید. حرکت به اینجا بسیار دشوار است. هیچ چیزی به خودی خود اتفاق نمی‌افتد. وقتی شروع کنید، خیلی راحت تر می‌شود. نکته کلیدی این است که شروع کنید و منتظر نمانید. 
از شر کمال گرایی خلاص شوید، زیرا به شما آسیب بسیار بیشتری می رساند تا فایده. فقط کسانی می توانند برنده شوند که شروع کنند.

نکته
Just do it "فقط انجامش بده!"
اولین اصل فوق العاده است. بالاخره شروع کن و کتاب «بالاخره شروع کن زندگی کن!» را داریم، دقیقاً موضوعی است که بالاخره شروع کنیم و هرگز منتظر نباشیم تا اتفاقی به خودی خود بیفتد.


Saturday, February 25, 2023

چرا سقراط جام زهر را نوشید؟

 

نگاره مرگ سقراط اثر ژاک لوئی داوید 1787م

:سقراط در نگرش فلسفی خویش، خرد و دانش را برترین فضیلت میشمرد. اگرچه او می‌گفت که
من می‌دانم که هیچ چیز نمی‌دانم
I know that I know nothing
ἓν οἶδα ὅτι οὐδὲν οἶδα
اما بر این باور بود که جستجوی دانش و فضیلتی که همراه آن است، سرچشمه تمامی فضایل خوب دیگر در جهان است. از همین رو هر کس بدون فضیلت خرد و دانش عمل کند، کار و کنش او تنها از روی نادانی یوده است.

این کاوش پیوسته سقراط در زندگی و میل به واکاوی بیشترو ترویج فضیلت دانش و بینش خردگرا در میان جوانان و مردم آتن بود که حاکمان مستبد آن روزگار آتن را آشفته ساخت. حکومت از جایگاه مردمی و نفوذ اندیشه های سقراط در افکار عمومی بیمناک بود، از همین رو وی  را به بی‌تقوایی و منحرف کردن جوانان متهم کرد. محاکمه او یک محاکمه مذهبی و سیاسی بود. با وجود دفاعیات سقراط، او مجرم شناخته شد.

افلاطون که خود در جلسهٔ محاکمه حاضر بوده، در رسالهٔ آپولوژی نوشته‌است، در ابتدا اتهام سقراط به او فهمانده می‌شود و سپس سقراط در مقام دفاع از خود برمی‌آید. او منکر منحرف کردن جوانان می‌شود. سقراط در دفاعیاتش شرح می‌دهد که نه تنها عموم مردم بلکه معبد دلفی او را داناترین افراد بشر دانسته، در حالی که تنها علمی که او دارد، علم به جهل خویشتن است. سقراط می‌گوید که او منکر خدایان آتن است، او آموزاندن فلسفه و دعوت به اندیشه کردن را وظیفه‌ و خویشکاری خود می‌داند. 

در پایان قضات به سقراط حکم می‌دهند یا جام زهر را سر بکشد یا به گمراه کردن مردم و نادرستی سخنانش اعتراف کند. سقراط گزینه نخست را انتخاب کرد.

هنگام رهسپاری بسوی زندان سقراط با رد پیشنهاد فرار رو به شاگردان می‌گوید: دغدغه به خود راه ندهید و به خود بگویید که تنها جسم مرا به خاک خواهید گذاشت و نه اندیشه مرا؛ چه انسان وقتی میمیرد که اندیشه اش را دفن کنند.

افلاطون در گفتار فیدون می‌نویسد که پس از گفتن این سخنان، سقراط برای استحمام به اتاق دیگری می‌رود. پس از استحمام نیز مدتی در همان اتاق می‌ماند تا اینکه نزدیک غروب آفتاب به نزد شاگردانش بازمی‌گردد. در همین هنگام زندانبان می‌رسد و به سقراط می‌گوید که او را نجیب‌ترین و شریف‌ترین و بهترین کسانی می‌داند که به این زندان آمده‌اند: من می‌دانم که حتی در این وضع تو به من خشم نخواهی گرفت و خشم تو متوجه جنایتکاران حقیقی خواهد بود که آن‌ها را می‌شناسی. زندانبان سپس با اندوه خارج می‌شود.

سقراط از خادمی در زندان می‌پرسد که چه باید بکند و او پاسخ می‌دهد که کاری ندارد جز اینکه جام زهر شوکران را سر بکشد و مدتی راه برود تا در پای خود احساس سنگینی کند، پس از آن هم باید دراز بکشد تا زهر کار خود را بکند. سقراط در میان هیاهوی فریاد و گریهٔ شاگردان چنین می‌کند، به تدریج بدنش رو به سرد و بی‌حس شدن پیش می‌رود و لحظه‌ای بعد تکانی می‌خورد و چشم‌هایش بی‌حرکت می‌ماند...

تاثیر اندیشه و نگرش سقراط تا دیر زمانی بر فلسفه یونان باستان باقی ماند، اما اعدام او با «شوکران» توسط حکومت مستبد آن روزگار آتن همیشه یادآور خطری است که حکومت‌های ظالم و خودکامه می‌توانند برای دیدگاه‌های آزاداندیشانه داشته باشند.


Sunday, February 05, 2023

Human, all too human

 

عظمت یک هنر همانند عظمت یک زیبایی حسرت و حسادت را در دریافت کننده آن بر می‌انگیزاند. حسرت، درک پستی یک شخص در برابر یک زیبایی عظیم است. این اولین و مهم‌ترین مرحله ضروری برای رشد است که اتفاق می‌افتد.

ذهن خلاق و قوی این حس حسرت را به طور طبیعی قبول می‌کند و این نابرابری بین زشتی و زیبایی را در آغوش می‌گیرد، چون همانند یک واقعیت عینی چون روز و شب طبیعی است. او بر این حسرت به واسطه کار صادقانه و تحمل رنج غلبه می‌کند. او عاشق زیبایی است و هر چالشی را در ارتباط با آن در آغوش می‌کشد.

ذهن ضعیف و هراسناک مغلوب حسرت می‌شود، او از روشنایی حقیقت می‌هراسد و به تاریکی درون خود عقب‌نشینی می‌کند. شکست خورده از رنج، تسلیم نفرت و خشم می‌شود و در پی نابودی همه آنچه که زیبا و سالم و قوی است می‌گردد. او یادگیری را پس می‌زند و به دگماتیسم روی می‌آورد.

این رویکرد فقر را بر کامیابی و زهر را بر سلامت تحمیل می‌کند. از زندگی متنفر می‌شود و مرگ را انتخاب می‌کند زیرا همه چیز در مرگ برابر است.

Human, all too human
Friedrich Nietzsche

Saturday, February 04, 2023

philosophy of mind


A persons opinion on an object doesn’t define the object but defines the person.


دیدگاه افراد پیرامون یک شی؛ آن شی را تعریف نمی کند، بلکه خود آن شخص را تعریف می کند.

Thursday, February 02, 2023

The Shawshank Redemption


Remember, hope is a good thing, maybe the best of things. And no good thing ever dies...

Andy Dufresne, who crawled through a river of shit and came out clean on the other side.

I have to remind myself that some birds aren't meant to be caged. Their feathers are just too bright...


بیاد داشته باش، امید چیز خوبیه، شاید بشه گفت بهترین چیزهاست و چیزهای خوب هیچ وقت نمی‌میرند...

اندی دوفرین؛ کسی که از میان یک رودخانه پر از کثافت شنا کرد و از اون طرفش تمیز بیرون اومد.

بعضی پرنده‌ها برای قفس آفریده نشده‌اند، پرو بالشون بیش از اندازه نورانیه...

Saturday, January 14, 2023

The Dangerous Quest for Identity


همه‌ی انسان‌ها از خود می‌پرسند چه کسی‌اند، از کجا آمده‌اند و هویت‌شان چیست. این هویت‌طلبی مهم و مسحورکننده است، اما می‌تواند خطرناک نیز باشد. در تلاش برای تعیین چارچوب هویتی مشخص برای خود، ممکن است خود را از جهان منزوی کنم.
شاید به این نتیجه برسم که هویتم تنها در جغرافیایی خاص و با تعلق به گروهی خاص از مردم معنا می‌یابد، بر آن بخش‌هایی در من که مرا به آن گروه خاص متصل می‌کند تاکید کنم و بخش‌های دیگرم را نادیده بگیرم.

اما انسان‌ها موجوداتی عجیب پیچیده‌اند. اگر بر فقط یک بخش از هویت‌مان تمرکز کرده و تصور کنیم فقط آن بخش اهمیت دارد، نمی‌توانیم درک کنیم واقعا چه کسی هستیم. اما برای درک اینکه "که" هستم، پیشینه یک قوم تنها کافی نیست. من از بسیاری تکه‌ها ساخته شده‌ام که از سراسر جهان آمده‌اند. 

از خوراک تا فلسفه، از دارو تا هنر، بیشتر چیزهایی که ما را زنده نگه می‌دارند و زندگی را ارزشمند می‌کنند، چیزهایی‌اند که نه
 توسط اعضای قوم و ملتی خاص بلکه به وسیله‌ی مردمی از سراسر جهان ابداع شده‌اند و این درباره‌ی همه‌ی انسان‌ها صدق می‌کند.  

افرادی که در جستجوی هویت‌شان، جهانشان رابه داستان فقط یک ملت و قوم محدود می‌کنند، به انسانیت و ویژگی‌های انسانی خود پشت می‌کنند. آنان مشترکات خود با همه‌ی انسان‌های دیگر و حتی چیزهای بسیار عمیق‌تر را از ارزش تهی می‌کنند.

همه‌ی اختراعات و ایده‌های بشر طی چند هزارسال گذشته فقط پوسته‌ی رویی هویت و کیستی ماست. زیر این پوسته، در اعماق بدن‌ها و مغزهایمان، ما شامل چیزهایی هستیم که طی میلیون‌ها سال، بسیار پیش از این که انسانی وجود داشته باشد، دگرگون شده و تکامل یافته‌اند.

این رازِ ژرف خود را در هر چیزی که احساس و فکر می‌کنم به نمایش می‌گذارد. برای درک کیستی و هویتم، به جای پذیرفتن و راضی‌شدن به داستانی درباره‌ی این که چطور به قومی خاص تعلق دارم که چند هزار سال پیش در تپه‌های نزدیک رودخانه‌ای خاص زندگی می‌کردند، پذیرفتنِ این راز و تحقیق درباره‌ی آن ضروریست.

دو هزار سال پیش "ترِنس" نمایشنامه‌نویس افریقایی- رومی، برده‌ای آزادشده، هنگام گفتن این جمله، ایده‌ی کلیدی مشابهی را بیان کرد: " من انسانم و هیچ چیز انسانی‌ای برای من بیگانه نیست." هر انسانی وارث کل مخلوقات انسانی است.

برگردان: ف.ش

سرچشمه: گزیده هایی از مقاله ای مجله تایم به قلم یووال نوح حراری

TIME Magazine
 JANUARY 12, 2023
BY "YUVAL NOAH HARARI"

Friday, November 25, 2022

The born of Wrath


How can you frighten a man whose hunger is not only in his own cramped stomach but in the wretched bellies of his children?
You can't scare him – he has known a fear beyond every other.

The Grapes of Wrath, Chapter 19
John Steinbeck

چگونه می‌توان کسی را ترساند که شکمش فریاد گرسنگی می‌کشد و روده‌های بچه‌هایش از نخوردن به پیچ و تاب در می‌آید؟ دیگر چیزی نمی‌تواند او را بترساند. او بدترین ترس‌ها را دیده است

خوشه‌های خشم، فصل 19
جان استاین‌بک

Monday, October 31, 2022

آخر چه خواهد شد؟




آخر چه خواهد شد؟

فلسفی ترین پرسشی که زمینه ساز بیشترین انحرافات است تمرکز و توجه بیش از حد به آنچه «آخر» نامیده می شود یا انسان را گرفتار موهومات زندگی پس از مرگ کرده یا او را اسیر ایدئولوژی های آرمان گرا می کند یا چنان حجمی از پوچی ایجاد می‌کند که بسیاری از ارزش‌های زندگی رابی معنا می‌کند. در جهانی که نه نقطه‌ی آغازی وجود دارد نه پایان، ما تنها در ظرف زمان و مکان خودمان شناوریم. شاید به لحاظ فلسفی بهتر باشد همواره از خود بپرسیم آنچه در زمان حال انجام می‌دهیم چقدر درست است؟ و قدم درست‌تر بعدی چه می‌تواند باشد

ف.ش

Tuesday, August 09, 2022

فلسفه تاریخ



فلسفه‌ تاریخ در ایران وجود ندارد؛ اگر داشت تاریخ را مانند پلاتون، هگل، نیچه و اشپنگلر می‌خواندند و اینگونه درون ورطه تعصب نمی غلطیدن 

یعنی حرکت روح تاریخ روی زمین، آنچه از تمدن‌های پیشین بدست آوردیم و ارتقاء دادیم، نه یک جغرافیا یا مذهب را آغار و پایان جهان فهمیدن.


ف.ش

فلسفه و مغلطه ای بنام احترام به عقاید دیگران!

 


از منظر فلسفه، واژگان «احترام به عقاید دیگران» مغلطه‌ای بیش نیست.

در یک جامعه سالم و پویا آنچه مهم است «احترام به آزادی بیان» است.

‏اساساً کار فلسفه و دستگاه اندیشه‌ورزی در یک جامعه آزاد و باز، آزردنِ حماقت و به چالش کشیدن تعصب و نادانی است.

فلسفه، حماقت را به چیزی شرم آور تبدیل می‌کند.

فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی‌های اندیشه در تمامی اَشکالش.

ف.ش


پی‌نوشت‌:
دیوارنگاره، نقاشی مکتب آتن Scuola di Atene، اثر رافائل از مشهورترین آثار دوره رنسانس ۱۵۱۱م

Tuesday, May 31, 2022

kindness

 


ترجمه آزاد:

‏همه ما در یک قایق نیستیم.

در یک طوفان هستیم: بعضی‌ها کشتی تفریحی دارند، بعضی‌ها در بلمی نشسته‌اند و پارو می‌زنند،

و تعدادی هم دست و پا می‌زنند و دارند غرق می‌شوند.

پس با هم مهربان باشیم و به هم کمک کنیم.

Monday, May 30, 2022

همزیستی با جهان آشفته


باید یاد بگیریم از امور اجتناب ناپذیر رنج نکشیم. زندگی ما، مانند هارمونی جهان، آمیخته از ناهماهنگی‌ها و آواهای متفاوت، زیر و بم، آرام و گوشخراش، کوتاه و بلند است.

اگر موسیقی‌دانی تنها برخی از آن‌ها را دوست داشته باشد، چه می‌تواند بسراید؟

او باید بداند که چگونه از همه آن‌ها بهره جسته و آن‌ها را با هم ترکیب کند.

ما نیز باید در سلوک با خوب و بد همین‌گونه باشیم، خوب و بدی که جوهر آن‌ها با سرشت زندگی ما یکی است.

آلن دوباتن

Thursday, December 09, 2021

kömür


گرمای خانه‌های بسیاری از اقشار کم درآمد ترکیه در فصل سرما و حرارت گرمایش مرکزی بسیاری از مجتمع‌ها از ذغال سنگ یا به ترکی (کمور) تامین می‌شود. کمور ارزانترین سوخت فسیلی در ترکیه است.
سال‌های نخست زندگی در ترکیه، همانند اکثریت پناهجویان در خانه‌های قدیمی و ارزان حاشیه شهر زندگی می‌کردیم و وسیله گرمایش ما هم کمور بود.
زمستان دمای هوا در منطقه آناتولی ترکیه تا منفی بیست و پنج درجه زیر صفر پایین می‌رفت. دیوار خانه‌ قدیمی ما به قطر نیم متر و با قطعات سنگ ساخته شده بود، از داخل پنجره را با پلاستیک سلفون قطور ایزوله می‌کرديم، اما بازهم یخ میزد و تنها چاره آن سرمای کشنده، همان کمور بود.
کمور خرد شده را در گونی های پلاستیکی می‌گرفتیم و برای آنکه خیس نشود در انبار روی هم میچیدیم. یک یا دو گونی آن را درون یک تشت پلاستیکی می‌ریختم تا برای استفاده در دسترس باشد.
بخاری کمورسوز یک استوانه فلزی با دری به صورت صحفه گرد چدنی است و یک سطل فلزی برای سوخت که درون آن قرار می‌گیرد.
هرروز حدود ساعت پنج بعدظهر با یک بیلچه فلزی باید دو سوم سطل را با کمور و باقی را با چوب و چند برگ کاغذ باطله پر می‌کرديم.
ذغال سنگ درجه اشتعال بالایی دارد و برای روشن کردن آن نیاز به مقداری چوب و کاغذ برای ایجاد آتش و حرارت اولیه است. معمولاً همیشه همراه گونی های کمور، یک یا دو گونی چوب خرد شده هم می‌گرفتیم. ‏
عصر و نزدیک‌های غروب در روزهای سرد، بدترین زمان برای آمد و شد و آلوده‌ترین ساعت در کشور ترکیه است. سرتاسر شهر و کوچه‌ها و بام خانه‌ها پوشیده از دود سفید و سمی کمور نیمسوز دودکش خانه‌هایی است که برای پیشواز شب و گرم‌کردن اتاق، آتش بخاری کمورسوز خود را روشن کرد‌ه‌اند.
ذغال سنگ پس از اشتعال کامل، حرارت زیادی تولید می‌کند. گاهی این حرارت آنقدر زیاد است که تا فاصله دو متری بخاری هم نمیشد نزدیک شد و پوست صورت آدم را می‌سوزاند.
سوختن کمور تا نیمه‌شب ادامه داشت و گرمای آن به تدریج تا ساعت سه و چهار بامداد تمام می‌شد.
هر روز صبح نخستین کار روزانه تخلیه خاکستر برجای مانده از سوختن کمور در سطلی بیرون از خانه بود.
اما همیشه اوضاع وفق مراد نیست، کمور گازهای سمی و کشنده از خود متصاعد می‌کند، به‌ویژه اگر کامل نسوزد یا دودکش گرفتگی و مشکل داشته باشد...
متاسفانه هرسال چند صد نفر در ترکیه بخاطر استنشاق گازهای سمی ذغال سنگ جان خود را از دست می‌دهند که اکثریت از خانواده‌های کم درآمد ترکیه و پناهجویان هستند.

ف.ش
٩ دسامبر ٢٠٢١
هامبورگ

Sunday, May 30, 2021

اسپینوزا

 


همینطور است، مقصود اسپینوزا از طبیعت همان هستی و اصالت وجود است. اسپینوزا آن خوراک نیمه پخته و تفسیر نصف و نیمه وحدت وجود در آثار عرفای شرقی و ادیان کلاسیک را گرفت و با غربال خردگرایی پالود و آن را در قالب فلسفه به حد اعلا درجه کمال رساند.

ف.ش

اگزیستانسیالیسم و پرخاشگری

 


اگزیستانسیالیسم و مکاتب روانشناسانه برآمده از آن دقیقا در تلاش برای پر رنگ کردن همین ویژگی های کوچک و معنا بخشی به نکات ریز زندگی برای انسان هستند، تا فروغ امید به زندگی در سینه او فروزان ماند و در این هم همه و شلوغی دنیا، کوچک ترین چیزها راهم در لحظه های حیات خود غنیمت شمرده و لذت ببرد. ..

صادق هدایت به مانند بیشتر گیاهخواران عزیز به سبب عدم مصرف پروتئین حیوانی و فقر منیزیم و املاح معدنی در بدنش، دچار پرخاشگری و تندخویی بود.

نکته دیگر آنکه صادق هدایت به مانند بیشتر روشنفکران ملی‌گرای عصر مشروطه، گرایش به ایران باستان داشت و سنجش میان ایران باستان و اروپای آن روزگار با حال و روز خراب ایران، خشم بسیار نسبت به اوضاع جامعه مذهبی و خرافات زده آن روز را در وی پدید می‌آورد ...

دوران حضورش در هند و شرکت در کلاس های موبدان زرتشتی چون بهرام گور انکلساریا و آشنایی با اوستا و زبان پهلوی این خشم، افسوس و سرخوردگی را در او صد چندان کرد که نمود آن را در بسیاری از آثار وی چون پروین دختر ساسان می‌توان دید.


ف.ش


مغز سخن

 


جامی است که عقل آفرین میزندش

صد بوسه ز مهر بر جبین میزندش


این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف

می‌سازد و باز بر زمین میزندش


خیام

natural

 That's the price you pay اون بهائیه که تو میپردازی Leave behind your heart and cast away دلتو پشت سر بذار و از خودت دور کن Just another...